Environmentalist


برخی دانشمندان بر این باور هستند که پستانداران در مخابرۀ احساسات سیستم مغزی مشابهی با انسان دارند و کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ افسردگی در حیوانات می تواند ممکن است روزی به حل مشکل افسردگی در انسان نیز کمک کند. البته برخی از دانشمندان هم وجود چنین ارتباطی را نپذیرفته اند.

 امیر طلوعی:http://zistboom.com/7560/

اخیراً نتایچ تحقیق اولیور برتون استاد دانشگاه پنسیلوانیا و همکارانش در شمارۀ ماه اکتبر نشریۀ Science منتشر شده که نتایج بررسی های آنها بر روی جوندگان، پستانداران نخستین و ماهی هایی که علاقۀ شان را به محیط اطراف و هم نوعانشان از دست داده بودند را ارائه نموده است. نشنال جئوگرافی مصاحبه ای را در همین رابطه با اولیور برتون انجام داده است که ترجمۀ آن را در ادامه می خوانید:

 

نشنال جئوگرافی: آیا حیوانات هم افسرده می شوند؟

 

اولیور برتون: به طور کلی افسردگی بر اساس علائمی تشخیص داده می شود که همگی بسیاری ذهنی و غیر عینی هستند. علائم اصلی مشترک افسردگی شامل احساس گناه، فکر به مرگ و از دست دادن احساس لذت است. از آنجایی که حیوانات قدرت بیان ندارند، حتی اگر چنین احساساتی را تجربه کنند نیز قادر به بیان آن نیستند، بنابراین پاسخ قطعی برای پرسش شما وجود ندارد.

 

نشنال جئوگرافی: چه علائمی نشان می دهد یک حیوان ممکن است افسرده باشد؟

 

اولیور برتون: برخی از علائم این بیماری را می توان در حیوانات مورد سنجش قرار داد. یکی از علائم اصلی افسردگی فقدان احساس لذت یا به عبارت دیگر کاهش و یا فقدان علاقه به فعالیتهای لذت آفرین است. مثلاً میزان تمایل حیوان به غذاهای مورد علاقه اش و یا تمایلات جنسی حیوان مورد بررسی قرار گرفته است. ما همچنین رفتار اجتماعی در جمع حیوانات دیگر، تغییر در الگوی خواب و فعالیتهای روزانه حیوان را نیز مورد ارزیابی قرار داده ایم. یکی از دیگر رفتارهایی که معمولاً برای سنجش افسردگی حیوان به کار رفته، میزان آمادگی آنها برای تسلیم شدن در مواجهه با شرایط پر استرس است.

 

نشنال جئوگرافی: چه حیواناتی علائم مشابه افسردگی را از خود نشان داده اند؟

 

تیم برتون: بارزترین علائم در میان حیوانات در پستانداران نخستین مشاهده شد. یک مشاهده گر تعلیم دیده می تواند بر اساس مشاهدات رفتاری دربارۀ افسرده بودن یک میمون قضاوت کند. به دلیل شباهت رفتارهای عاطفی میمونها، با نگاه کردن به حالت چهره و یا خیره شدن به یک جهت مشخص می توان احساس اندوه درآنها را تشخصی داد.

 

نشنال جئوگرافی: آیا محیط زیست حیوان هم بر نتایج بررسی شما تأثیرگذار است؟

 

اولیور برتون: یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که بیشتر مطالعات آزمایشگاهی بر روی حیوانات در اسارت انجام می شود که معمولاً شرایط افسرده کننده و رخوت آوری را در مقایسه با زیستگاه طبیعی خود تجربه کرده اند و همین موضوع می تواند به ایجاد علائم افسردگی در آنها منجر شود. در حال حاضر اطلاعات چندانی برای مقایسۀ رفتارهای عاطفی حیوانات در حیات وحش و شرایط آزمایشگاهی وجود ندارد.

 

نشنال جئوگرافی: حیوانات در طبیعت چطور با افسردگی کنار می آیند؟

 

اولیور برتون: مطالعات سازمان یافتۀ بسیار اندکی در این زمینه انجام شده است، بنابراین باید بگویم که نمی دانم. اختلالات رفتاری حیوانات در حیات وحش ممکن است شانس بقای آنها را به خطر بیاندازد. حتی این احتمال وجود دارد که آنها به مرحله ای برسند که دیگر توان مبارزه را نداشته باشند و به یک طعمۀ آسان برای شکارچیان تبدیل شوند.

 

شامپانزه - سایت زیست بوم

 

نشنال جئوگرافی: آیا حیوانات خانگی هم می توانند افسرده شوند؟

 

اولیور برتون: دامپزشکان معمولاً برای درمان اختلالات رفتاری سگها از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند. برای مثال، اگر صاحب سگ، خانه را ترک کند و سگ دچار اضطراب جدایی شود، احتمال مشاهدۀ رفتارهای غیرعادی مانند ایجاد خراش منجر به خونریزی در بدن و یا گاز گرفتن در خانه از حیوان وجود دارد. به نظر می رسد این رفتارها نسخۀ اختلالات روانی در عالم سگها هستند و اگر چه ظاهراً داروهای انسانی برای درمان آنها نیز مؤثر است، اما نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه وجود دارد.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 
 
واکنش حیوانات در آینه بارها مورد توجه مردم و دانشمندان قرار گرفته و البته به سوژه مناسبی برای فیلم‌ها و کلیپ‌های سرگرم‌کننده بدل شده‌اند، اما آیا می‌دانید واقعیت چیست؟

واکنش حیوانات در آینه بارها توجه مردم و دانشمندان را به خود جلب کرده است. این واکنش‌ها که بسیاری از آن‌ها مورد مطالعه علمی قرار گرفته‌اند سوژه مناسبی برای فیلم‌ها و کلیپ‌های سرگرم‌کننده است؛ اما واقعیت این است که بسیاری از حیوانات وقتی به آینه نگاه می‌کنند، نمی‌دانند که مشغول نگاه کردن به خودشان هستند و بر همین اساس ممکن است واکنش‌های متفاوتی بروز دهند.
نخستین بار، چارلز داروین بود که واکنش حیوانات را به تصویر خودشان در آینه ثبت کرد. در نوشته‌های داروین مطلبی وجود دارد که واکنش اورانگوتان‌ها را به آینه توصیف کرده، اما داروین از این واکنش‌ها که شامل شکلک‌هایی هم بود، نتیجه واضحی نگرفت و آن‌ها را به دو دسته ابتدایی واکنش به یک حیوان دیگر و یا فقط اشتیاق به یک اسباب‌بازی جدید طبقه بندی کرد.
در سال ۱۹۷۰/۱۳۴۹، گوردون گالاپ بر اساس یادداشت‌های داروین، آزمایشی برای بررسی میزان خودآگاهی حیوانات طراحی کرد که به تست آینه مشهور است. این تست مشخص می‌کند که آیا یک حیوان خودش را در آینه می‌شناسد یا نه. برای مثال انسان‌ها تا حدود ۱۸ ماهگی در تست آینه رد می‌شوند، به این معنا که خودشان را نمی‌شناسند و این زمانی که است که در اصطلاح روانشناسی به آن مرحله آینه گفته می‌شود. تمام میمون‌های بزرگ شامل شامپانزه بابون و اورانگوتان خودشان را در آینه می‌شناسند اما در مورد گوریل تردیدی‌هایی وجود دارد. دلفین‌های نوک‌بطری، نهنگ‌های قاتل، فیل‌ها و زاغ‌ها حیوانات دیگری هستند که می‌توانند خودشان را در آینه تشخیص دهند. در مقابل، واکنش دیگر حیوانات در مقابل آینه مجموعه‌ای از رفتارهای تهدیدآمیز، احساس تهدید، انحصارطلبانه و یا دوستانه است.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اسب های گران قیمت مسابقات سوارکاری اگر پایشان بشکند با شلیک گلوله ای کشته می شوند چون قادر نیستند وزن بدنشان را تا زمان بهبود پای شکسته شان روی سه پا تحمل کنند، برخی دیگر از حیوانات نیز به دلایل مختلف مانند شکار، تصادف و یا سقوط از بلندی و درگیری با دیگر حیوانات دچار صدمه دیدگی می شوند، شاید حکایت “یکی روبهی دید بی دست و پای…” را خاطرتان بیاید، اگر آن زمان روباه بی دست و پای چاره ای جز ساختن با آن مصیبت بی دست و پایی نداشت ولی حالا علم و البته محبت انسان به کمک حیوانات آمده است، به این عکس ها نگاه کنید…..

 

2CHAKjlf43

 

BbLOzIXQH1

 

bKQZfYfknH

 

DVi1puUZqS

 

JJWroS36XF

 

NYa6r2ihBj

 

slINRy8Oxg

 

ezCbNrWZtI

 

Q57JnGXOZx

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شاید شما هم در فیلمهای مستند دیده باشید که گاهی فیلها دور هم جمع می شوند و انگار در گوش یکدیگر چیزی را زمزمه می کنند. وقتی فیلها می خواهند تصمیم بگیرند، گرد هم می آیند و صدایی بم و غر غر مانند را از خود ایجاد می کنند که شبیه صدای کامیونی است که از فاصله ای دور به سمت شما در حال حرکت باشد. سالهاست که محققین این رفتار فیلها را تحت بررسی قرار داده و صدای تولید شده توسط آنها را مورد آنالیز قرار داده اند، از جمله در ۵ آبشخور فیل های افریقایی در پارک ملی اتوشا واقع در نامیبیا جایگاه هایی برای پایش رفتار آنها تعبیه شده و ۱۲ مرتبه مکالمه میان فیلها ضبط شده است.

 

104203758

به گزارش نشنال جئوگرافی نتایج تحقیقی که توسط کیتلین اوکانل- رادول، اکولوژیست رفتاری از دانشگاه استانفورد و همکارانش انجام گرفته و در ماه جاری مجلۀ Bioacoustics منتشر شده، نشان دهد که بعد از هر بار آب خوردن در این آبشخورها، حداقل سه فیل از جمع گله دربارۀ زمان ترک محل با یکدیگر مشورت می کنند، بدین ترتیب که معمولاً فرماندۀ گله صدای غرغر مانند سه ثانیه ای از خود ایجاد می کند که بلافاصله دو فیل دیگر که معمولاً از فیلهای مهم گروه هستند پاسخ داده می شود.

مکالمۀ این فیلها ممکن است تا چند دقیقه ادامه پیدا کند و پس از آن کل گروه محل را ترک می کند. محققین این فرآیند را نوعی تصمیم گیری گروهی توصیف کرده اند. چنین رفتاری میان فیلهای غریبه با یکدیگر دیده نمی شود.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

به نقل از پایگاه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)-منطقه گیلان

 

کار شناس ارشد محط زیست گیلان گفت:جمعیت اردک تاجدار در گیلان به کمتر از 100قطعه رسیده است.

عباس عاشوری در گفت گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)-منطقه گیلان، با بیان این مطلب که اردک تاجدار از اویل شهریور ماه تا اواخر فرودین ماه در تالابهای استان گیلان دیده می شود،گفت:به طور منظم این پرنده هر ساله با جمعیتی کمتر از 100قطعه در پارک ملی بوجاق ،تالاب امیر کلایه  و تالاب انزلی دیده می شود.

وی افزود:اردک تاجدار 53- 59سانتی متر طول داردو از اردک های غواص است و جثه بزرگی دارد.

عاشوری با بیان این مطلب که رفتار تغذیه اردک تاجدار اغلب شبیه اردکهای آبچر است،خاطر نشان کرد:اردک تاجدار از پرندگان حمایت شده ایران است و با توجه به جمعیت اندک مهاجرتش به تالابهای گیلان باید از شکارش به شدت ممانعت شود.

وی تصریح کرد:پرنده نر اردک تاجدار سربزرگ و برجسته ،چانه و قسمت بالای گردنش به رنگ نارنجی مایل به بلوطی است و پشت بدن خاکستری آن را از سایر اردکها متمایز می کندو اردک تاجدار ماده به رنگ قهوه ای با چانه ای به رنگ سفید چرک است و منقار آن اندکی صورتی است.


آپلود عكس , آپلود رایگان عكس , آپلود تصویر , آپلود فایل , آپلود سنتر ,آپلود عکس برای وبلاگ , فضای  رایگان برای آپلود عکس , آپلود عکس با لینک مستقیم , آپلود عکس رایگان, free image upload center , آپلود رایگان فیلم , آپلود عکس برای بلاگفا

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

سلاح این حشره کوچک، گردن بلندش است!

شپشه زرافه که تنها 4 سال پیش در ماداگاسکار کشف شده، حشره‌ای عجیب‌الخلقه است که گردنی کشیده و بندبند دارد. گردن حشره نر که 2 تا 3 برابر بلندتر از گردن شپشه زرافه ماده است، برای نزاع بر سر جفت و لانه‌سازی استفاده می‌شود.

محبوبه عمیدی: این جان‌دار کوچک با گردن عجیب و بلند و ظاهر عجیبش که شبیه به بیگانه‌ها به نظر می‌رسد، یک حشره بومی ماداسگار است که شپشه زرافه نامیده می‌شود. سلاح این حشره عجیب‌الخلقه هم به اندازه ظاهر او عجیب است، شپشه زرافه از گردن بلند و بندبند خود برای مبارزه استفاده می‌کند.

به گزارش دیلی‌ میل، این حشره که به دلیل داشتن پاهایی نه‌چندان بلند، بدنی کوچک و گردنی کشیده و دوتکه بیشتر شبیه به نقاشی‌های سورئال و خیالی است، از این گردن بلند برای مبارزه استفاده می‌کند. اغلب این نرها هستند که هنگام جفت‌گیری از این گردن قوی برای ضربه‌زدن به رقبای خود استفاده می‌کنند.

شپشه زرافه

اسم شپشه زرافه به دلیل شباهت نسبی این حشره به زرافه‌ها انتخاب شده؛ زرافه‌ها هم از گردن بلند خود برای مقابله با زرافه نر رقیب و موفقیت در انتخاب جفت استفاده می‌کنند.

البته گردن بلند حشره نر که تقریبا 2 تا 3 برابر گردن شپشه زرافه ماده طول دارد، تنها در نزاع مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. نرها از این گردن بلند برای ساخت لانه نیز استفاده می‌کنند.

شپشک زرافه

بخش قابل‌توجهی از بدن این حشرات را پوسته قرمز متمایزی پوشانده که بال‌ها را زیر خود پنهان کرده است. وجود شپشه زرافه برخلاف ظاهر ترسناکش برای انسان‌ها اصلا تهدیدآمیز نیست.

این حشره که تنها در ماداسکار زندگی می‌کند، سال 2008/1387 کشف شده و هنوز کسی نمی‌داند در معرض خطر انقراض قرار دارد یا نه! نیکولای ساتسکوف، عکاس حیات‌وحش که این عکس‌ها را از شپشه زرافه گرفته، می‌گوید وقتی این حشره را روی برگ‌ها دیدم، نمی‌توانستم آن چیزی را که چشم‌هایم دارند می‌بینند، باور کنم.

شپشه زرافه

ساتسکوف می‌گوید: «به‌رغم شرایط سخت عکاسی از حیات‌وحش، این بخش هنوز هم برای من جذاب‌ترین شیوه عکاسی است. من از حشرات بسیاری عکاسی کرده‌ام؛ اما شپشه زرافه عجیب‌ترین حشره‌ای است که تاکنون با آن برخورد داشته‌ام. گردن بلند این حشره به خوبی می‌تواند نقش سلاح را در نزاع‌های سخت بازی کند و رنگ قرمز حشره برای هشدار به رقبا مورد استفاده قرار می‌گیرد».

شپشه زرافه

«به نظر می‌رسد شپشه زرافه بتواند دست انسان را گاز بگیرد؛ اما در حقیقت از آرواره‌های خود تنها برای جویدن برگ‌ها استفاده می‌کند. نمی‌دانم پس از این با حشره‌ای عجیب‌تر و بی‌آزارتر برخورد خواهم کرد یا شپشه زرافه عجیب‌ترین جانداری خواهد بود که از آن عکاسی کرده‌ام».

منبع خبر: http://www.khabaronline.ir/detail/248966/science/nature

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

تصاویر نادر از آلاسکا: خرس‌های قطبی به‌جای یخ روی علف‌زار راه می‌روند!

  خرس‌های قطبی یاد گرفته‌اند هر سال،‌ زمان شکار نهنگ، به ساحل بیایند. آن‌ها برای سیر شدن،‌ روی بقایای شکار انسان‌ها حساب می‌کنند. اما وقتی همه یخ‌ها آب شوند و خرس‌های قطبی بیشتری گرسنه بمانند، چه خواهد شد؟

 
 
خرس‌های قطبی و مرغان دریایی در دل دشت کاکتوویک به دنبال تکه‌های باقیمانده گوشت آمده‌اند. مردم دهکده، نهنگ را در ساحل تکه‌تکه مي‌کنند و تکه‌ها را تا دهکده مي‌کشند تا در آن‌جا بین افراد تقسیم شود.

بهنوش خرم‌روز: حدود 50 سال است که هر سال، شکارچیان کاکتوویک واقع در آلاسکا، به شکار نهنگ می‌روند و هر بار که از شکار برمی‌گردند،‌ بخشی از گوشت نهنگ شکار شده، روی ساحل به جا می‌ماند. ظاهرا، خرس‌های قطبی منطقه خیلی خوب این موضوع را درک کرده‌اند.
به گزارش نشنال‌جئوگرافیک، امسال، بعد از شکاری که در ماه گذشته انجام گرفته، روزانه حدود 80 خرس قطبی برای خوردن بقایای مانده از نهنگ به ساحل آمده‌اند. آن‌ها به خوبی یاد گرفته‌اند که قبل از زمان شکار، خود را به اجتماع‌های اسکیموی نورث اسلوپ برسانند و منتظر بمانند. به گفته لورن هولمز از آلاسکا دیسپچ، حتی برای این که اشتهای خود را تحریک کنند، به جویدن استخوان‌های به جا مانده از نهنگ سال گذشته مشغول می‌شوند.
به نظر استیون امستراپ، از دانشمندان موسسه بین‌المللی خرس‌های قطبی، این رفتار خرس‌های قطبی اصلا عجیب نیست. او می‌گوید: «خرس‌های قطبی حیوانات احمقی نیستند. آن‌ها می‌دانند که از چه وقتی از سال،‌ روی ساحل می‌توان به گوشت دست یافت».
البته این که خرس‌های قطبی از بقایای شکار تغذیه کنند،‌ اتفاق تازه‌ای نیست و قدمت آن به گفته امستراپ به دهه 1970/1350 برمی‌گردد. وی می‌افزاید:‌ «آن‌چه جدید است،‌ این است که امسال، در مقایسه با گذشته،‌ تعداد خیلی بیشتری از خرس‌ها به دنبال غذا به این ساحل آمده‌اند.»
برخی دانشمندان بر این باورند که تغییرات آب‌وهوایی و به خصوص ذوب شدن یخ‌های قطبی که امسال بی‌سابقه بود، دلیل احتمالی روی آوردن خرس‌های قطبی بیشتر به ساحل کاکتوویک است. اما جان وایتمن، اکولوژیست از دانشگاه ویومینگ، معتقد است که هنوز برای نظر دادن در این زمینه خیلی زود است. وی می‌گوید: «اطلاعات کمی‌شده، تاریخی و کاملی در مورد تعداد خرس‌هایی که به طور معمول در فصل تابستان به ساحل آلاسکا می‌آیند، وجود ندارد».
با این وجود، مطالعات اخیر این احتمال را مطرح کرده بودند،‌ که با آب شدن یخ‌های بیشتری در شمال، خرس‌های قطبی بیشتری در تابستان روانه ساحل خواهند شد. به علاوه،‌ وقتی خرس‌های قطبی بیشتری در ساحل پرسه بزنند، ‌تعداد بیشتری هم بقایای نهنگ را در ساحل کشف می‌کنند.

 

زنگ خطر
این که تعداد خرس‌های امسال خیلی بیشتر از هر سال باشد یا این که آن‌ها از کجا آمده باشند، روی یک موضوع بی‌تاثیر است. به گفته هولمز، تعداد بالای خرس‌ها به هر حال بسیار نگران‌کننده است. حضور آن‌ها در نزدیکی دهکده می‌تواند بسیار خطرناک باشد. کسی نمی‌تواند فاصله دهکده تا ساحل را پیاده برود و هیچ‌کس نمی‌تواند در شب از خانه خود خارج شود.
از طرف دیگر، در حال حاضر، شکار نهنگ در جوامع آلاسکا، ‌هر سال به نفع خرس‌های قطبی تمام می‌شود. اما امستراپ بر این باور است که با آب شدن بخش بیشتری از یخ‌ها،‌ ممکن است اوضاع تغییر کند. وی می‌گوید: «من فکر می‌کنم هر سال شاهد تعداد خرس‌های بیشتری خواهیم بود که برای زنده ماندن روی گوشت نهنگ حساب می‌کنند. در نهایت، اتفاقی که با گذر زمان می‌افتد، ‌این است که بقایای گوشت نهنگ برای خرس‌های قطبی دیگر کافی نخواهد بود. وقتی به نقطه‌ای برسند که بدون غذا بمانند،‌ نابود خواهند شد.»
دانشمندان پیش‌بینی می‌کنند که تا سال 2050/1429 یا زودتر،‌ یخ‌های قطب شمال در تابستان کاملا آب شوند. این یخ‌ها برای شکار خرس‌های قطبی ضروری هستند. امستراپ در مورد سرنوشت خرس‌ها بعد از آب شدن یخ‌ها می‌گوید: «خرس‌های قطبی همه جا در سواحل دیده خواهند شد. ما نمی‌دانیم که چنین وضعیتی دقیقا چه پیامدهایی خواهد داشت، به جز این که در مجموع،‌ به نفع خرس‌های قطبی نخواهد بود.»
تغییرات آب‌وهوایی که تا چند سال پیش، بحث بر سر پیش‌گیری از آن بسیار داغ بود،‌ حالا با سرعت زیادی،‌ عوارض خود را نشان می‌دهد.

 

شکار نهنگ‌ها،‌ برای حفظ رسم و رسوم
اما فقط خرس‌های قطبی نیستند که در خطر قرار دارند. کمیسیون بین‌المللی مربوط به نهنگ‌ها، که کمیسیونی بین دولت‌های مختلف برای محافظت از نهنگ‌هاست، به فرهنگ‌هایی که در سنت‌های خود، شکار نهنگ دارند،‌ اجازه داده که در هر سال به میزان بسیار محدود، به شکار نهنگ بپردازند، آن هم فقط برای نیازهای تغذیه‌ای و فرهنگی خود،‌ به بیان دیگر، آن‌ها اجازه شکار به قصد سودآوری را ندارند.
با این وجود، برای انجمن محافظت از دلفین‌ها و نهنگ‌ها،‌چنین قانونی کافی نیست. ونسا توسنبرگر،‌ سخنگوی انجمن می‌گوید: «انجمن به تفاوت‌های فرهنگی احترام می‌گذارد،‌ اما ما در تلاش هستیم این افراد را به پیدا کردن جایگزین‌هایی برای شکار نهنگ و دلفین تشویق کنیم،‌ تا شکار این موجودات را کاهش دهیم و در نهایت به صفر برسانیم.»

منبع خبر: http://www.khabaronline.ir/detail/248341/science/nature

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

ساچمه‌های سربی که از شکار پرندگانی مانند غازهای وحشی و مرغابی‌ها باقی می‌ماند، توسط پرندگان دیگر همراه با دانه‌ها خورده شده و پس از ورود به چینه‌دان آنها با نفوذ به بافت‌های دیگر باعث مسمومیت و مرگ تدریجی قربانیان می‌شود.

محبوبه عمیدی: به نظر می‌رسد پرندگانی که اغلب در کنار آب زندگی کرده و به جستجوی غذا می‌پردازند، باید از تفنگ‌های شکارچیان و قطعاتی از گلوله که روی زمین می‌افتد بیشتر از گلوله‌ای که می‌تواند ظرف چند ثانیه آنها را بکشند، بترسند. تصویربرداری با پرتوهای ایکس نشان می‌دهد چطور این پرندگان توسط قطعات کوچک باقی‌مانده از گلوله‌های سربی که روی زمین افتاده‌اند، مسموم شده و از بین رفته‌اند.

مسمومیت با سرب

تصویر فوق که به کمک تصویربرداری پرتوهای ایکس ایجاد شده چینه‌دان یکی از 2365 پرنده‌ای را نشان می‌دهد که طی سال‌های 1971 تا 2010 (1350 تا 1389) در انگلستان جمع‌آوری و پس از مرگ مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

تفنگ‌های ساچمه‌ای در هر شلیک حدود 300 ساچمه را به فضا پرتاب می‌کنند که اغلب آنها به زمین می‌افتند. پرندگانی که در مناطق نزدیک شکارگاه‌ها زندگی می‌کنند، اغلب این ساچمه‌های کوچک را همراه با قطعات کوچک شن و ماسه که به هضم غذای آنها کمک می‌کنند، از زمین برچیده و با دانه‌هایی که می‌خورند به چینه‌دان خود می‌ریزند. اگر این ساچمه‌ها از سرب درست شده باشند، می‌توانند از چینه‌دان به دیگر اجزای بدن پرنده نفوذ کرده و با مسموم کردن تدریجی او باعث مرگ این جاندار شوند.

به گزارش نیوساینتیست، گزارش‌های تهیه شده توسط کمیسیون سلطنتی آلودگی‌های زیست‌محیطی در سال 1983/1362 نشان می‌دهد سالانه هزاران پرنده مانند غازهای وحشی، مرغابی‌ها و قوها که در اطراف آب زندگی می‌کنند، قربانی مسمومیت با سرب شده‌اند. قانون از سال 1999/1378 تاکنون استفاده از ساچمه‌های سربی را در بعضی از مناطق برای شکار پرندگانی که در حاشیه دریاچه‌ها و رودخانه‌ها زندگی می‌کنند، ممنوع کرده است.

یکی پرنده که قربانی ساچمه‌های سربی شده است

برای حفظ جان این پرنده‌ها استفاده از ساچمه‌های سربی در دانمارک، هلند و نروژ ممنوع شده و به جای آن امکان استفاده از ساچمه‌های فولادی وجود دارد. ساچمه‌هایی از قلع و تنگستن نیز در دسترس هستند که آسیبی به محیط‌‌زیست وارد نمی‌کنند و مسمومیت‌زا نیستند.

با این حال و با اینکه بیش از یک دهه از وضع قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از شکار پرندگان با ساچمه‌های سربی می‌گذرد، بررسی‌ها نشان می‌دهند اوضاع اصلا بهتر نشده و هر ساله علاوه بر پرندگانی که شکار می‌شوند، گروه قابل‌توجهی از آنها با خوردن ساچمه‌های سربی جان خود را از دست می‌دهند. کارشناسان می‌گویند شاید خیلی برای انجام یک اقدام مناسب و حفظ جان این پرندگان دیر شده باشد.



نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

فرشی از پرهای صورتی

  فلامینگوهای لسر، ریزاندام‌ترین اعضای خانواده فلامینگوها هستند و در آفریقا و هند زندگی می‌کنند. این پرندگان زیبا که تا 90 سانتی‌متر ارتفاع و 2.7 کیلوگرم وزن دارند، به‌صورت اجتماعی زندگی می‌کنند و مناظر بدیعی خلق می‌کنند.

در این تصویر، اجتماعی از این فلامینگوهای صورتی را می‌بینید که در دریاچه بوگوریا در شمال‌غربی نایروبی (پایتخت تانزانیا) تجمع کرده‌اند و در این تصویر هوایی، الگوی زیبایی را پدید آورده‌اند. این پرندگان می‌توانند شرایط قلیایی متغیری را تحمل کنند و حتی در آب با دمای 70 درجه سانتی‌گراد نیز زنده بمانند.
برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ،اینجا را کلیک کنید.

--http://www.khabaronline.ir/detail/248764/science/nature--5353

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

نمای هوایی گله‌های فیل در کنیا

  فیل‌ها در گله‌های 5 تایی، 10 تایی و حتی 20 تایی زندگی می‌کنند و رهبری این گله را باتجربه‌ترین فیل گروه برعهده می‌گیرد. اما گروه‌های بزرگی مانند آن‌چه در این تصویر می‌بینید، به ندرت مشاهده می‌شود.

این تصویر که در پارک ملی آمبوسلی در کنیا گرفته شده، نشانه‌ای است از تاثیر مثبت حفاظت از محبط زیست و فراوانی غذا. در آفریقا، فیل‌ها به خاطر عاجشان توسط شکارچیان غیرقانونی شکار می‌شوند و به همین دلیل، سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای در حمایت از این بزرگ‌ترین پستانداران خشکی‌زی وضع شده است. برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.

- http://www.khabaronline.ir/detail/249091/science/nature----5353

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

۱۷قطعه جوجه کبک چیل از گونه های در حال انقراض درشهرستان بوکان مشاهده شد.

۱۷قطعه جوجه کبک چیل از گونه های در حال انقراض به همراه مادر جوجه ها در زیستگاه روستاهای دشت ینگیجه شهرستان بوکان مشاهده شد.
بر اساس اظهارات کارشناسان محیط زیست این گونه در معرض خطر انقرض نسل قرار دارد. کبک چیل مانند همه کبک‌ها ماکیان شکل و دارای بدنی نسبتا گرد و فربه است، بالهای کوتاه و گرد و دم کوتاه خرمائی رنگ دارد، به وسیله صورت بلوطی مایل به نارنجی کمرنگ و گردن و سینه خاکستری مشخص می شود.
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حیوانات بند انگشتی


به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


نایب رئیس جامعه دامپزشکان ایران:
حکم قطعی معدوم سازی «ببر سیبری» صادر شده است

 

 

 

 بزرگنمایی
نایب رئیس جامعه دامپزشکان ایران از صدور حکم قطعی معدوم سازی ببر ماده سیبری (بازمانده از دو ببری که از روسیه وارد شده بود) خبر داد.

به گزارش سبزپرس، «پیام محبی» در جمع خبرنگاران گفت: سازمان دامپزشکی کشور حکم قطعی معدوم سازی ببر سیبری را صادر کرده اما تاکنون این حکم توسط سازمان حفاظت محیط زیست انجام نشده است.

او ادامه داد: ببر ماده نیز همانند ببر نر به بیماری مشمشه مبتلا است و تست های دامپزشکی این موضوع را تایید کرده است.

محبی تاکید کرد: با تمرد سازمان حفاظت محیط زیست از اجرای این حکم، در صورتی که کسی به ویروس آلوده و بیمار شود، تمامی مسئولیت آن به عهده سازمان محیط زیست خواهد بود.

ابتلای ببرهای سیبری که برای احیای گونه منقرض شده «ببر هیرکانی (مازندران)» از روسیه به ایران وارد شده بودند، از دی ماه 1389 همواره نقل محافل محیط زیستی است.

این ببرها در اردیبهشت ماه 1389 در ازای انتقال دو پلنگ ماده ایرانی به کشور روسیه، وارد ایران شدند و به مدت هفت ماه در باغ وحش ارم تهران نگهداری شدند. اما در دی ماه همان سال، ببر نر بر اثر بیماری مششمه جان سپرد.

تلف شدن ببر نر، حواشی زیادی را به دنبال داشت و پس از این واقعه چند ماهی باغ وحش ارم به صورت قرنطینه و تعطیل ماند و از سوی دیگر تعدادی از شیرهای این باغ وحش نیز به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، معدوم شدند. چندی بعد نیز نتیجه آزمایش های دامپزشکی نمونه های خونی ببر ماده نیز نشان داد که این ببر نیز به مشمشه مبتلا است.

با این حال از آن زمان تا کنون، خبر خاصی درباره وضعیت ببر سیبری ماده از سوی سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشده و محل نگهداری آن نیز (باغ وحش ارم یا پارک پردیسان) توسط مدیران سازمان حفاظت محیط زیست عنوان نمی شود.

هرچند این پروژه در ابتدای ورود ببرها به ایران با حضور جمع زیادی از اصحاب رسانه و مانور رسانه ای گسترده سازمان حفاظت محیط زیست همراه بود، اما پس از مرگ ببر نر، این سازمان تمایل زیادی به مطرح شدن موضوع پروژه احیای ببر منقرض شده هیرکانی نشان نمی دهد.

هنوز از سرنوشت ببر ماده اطلاعی در دست نیست و مشخص نیست که آیا سازمان حفاظت محیط زیست حاضر به معدوم سازی ببر و اعلام شکست این پروژه پرهزینه خواهد شد یا خیر.

منبع خبر:http://isdle.ir/news/index.php?news=8813

کد خبر : 91071039


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات؛
«اطلاع رسانی جهت دار» یکی از مشکل ما در حوزه دامپزشکی است


 

 

 بزرگنمایی
 مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات گفت: یکی از مشکلات ما در حوزه دامپزشکی این است که اطلاع رسانی جهت دار انجام می شود و به مردم آموزش صحیح داده نمی شود.

به گزارش سبزپرس، «سید جاوید آل داود» روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران در «بیمارستان دامپزشکی تهران» گفت: باید مسایل مربوط به دامپزشکی و حیوانات خانگی اطلاع رسانی صحیح شود. نباید بزرگنمایی شود و یا اینکه گفته شود مثلا نگهداری حیوانات خانگی هیچ گونه مشکلی ندارد.

او با اشاره به گزارش چند روز قبل روزنامه همشهری درباره نگهداری از حیوانات خانگی گفت: نگهداری از حیوانات خانگی ضرری ندارد. موجودات زنده از نظر ساختار زیستی بدن، شباهت ها و تفاوت هایی دارند و ویروس ها و باکتری ها در مقابل موجودات زنده به صورت تخصصی عمل می کنند. به این معنی که یک ویروس ممکن است در بدن گونه ای از حیوانات عامل بیماری کشنده باشد اما در بدن انسان، هیچ گونه بیماری ایجاد نکند.

آل داود ادامه داد: کودکی که به مدرسه یا مهد کودک می رود، 100 برابر بیشتر از کودکی که در در تماس با سگ . گربه خانگی است، در معرض ابتلا به بیماری است، چون عوامل بیماری زا در بین کودکان تماما مشترک است اما در بین حیوان و انسان تنها جند عامل بیماری زای مشترک وجود دارد.

در گزارش روزنامه همشهری، به نقل از یک دامپزشک آمده بود که عامل بسیاری از بیماری های کودکان و بزرگسالان، نگهداری از حیوان خانگی است.

آل داود در واکنش به این اظهارات گفت: ما تحقیق کردیم و نتوانستیم هویت فردی را که به عنوان یک دامپزشک گفت و گو کرده بود در جامعه دامپزشکان کشور بیابیم. در واقع می توانیم بگوییم فردی که چنین اظهاراتی را بیان کرده بود، به احتمال قوی، اصلا دامپزشک نبوده است!

او افزود: متاسفانه در رسانه ها بعضا مطالب اشتباهی درباره حیوانات خانگی خصوصا سگ و گربه گفته می شود. در برخی موارد، ناآگاهی برخی از اصحاب رسانه نیز به این مسایل دامن می زند.

مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات درباره برخوردهای نیروی انتظامی با دارندگان سگ گفت: ما معتقدیم که وجود قانون، بهتر از بی قانونی است اما در نبود قانون، نیروی انتظامی برخوردهایی را با دارندگان حیوانات خانگی، خصوصا سگ انجام می دهد. این برخوردها غیرقانونی هستند، چون قانونی درباره نگهداری حیوانات خانگی وجود ندارد و به طور کلی، اصلا حیوانات خانگی در میان دستگاه های متولی دامپزشکی و سلامت دام متولی ندارند.

آل داود از تنظیم شکایتی توسط انجمن حمایت از حیوانات بر علیه فرماندهی نیروی انتظامی خبر داد و گفت: درخواست ما توقف این برخوردها دست کم را تصویب قوانین کارشناسی شده و مشخص شدن متولی مشخص است.

او همچنین تاکید کرد: در سال گذشته طرحی توسط یکی از نمایندگان به مجلس برده شده بود که بسیار احساسی و به دور از کار کارشناسی تنظیم شده بود. اگر طرحی برای تصویب به قانون می رود، باید کارشناسان و متخصصان درباره آن نظر بدهند، چون اگر چنین نباشدف مشکلات بعدی به وجود می آید.

مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات گفت: اینکه بدون کار کارشناسی و نظر متخصصان صرفا قانونی تصویب کنیم که هیچ کس حق نگهداری سگ و گربه را نداشته باشد، مانند بسیاری از مسایل در کشور که از نظر قانون منع شده اما بسیاری افراد به صورت پنهانی آن را انجام می دهند، نگهداری از حیوانات هم زیرزمینی می شود که خطراتی به مراتب بیشتر خواهد داشت.

او ادامه داد: تجربه نشان داده که علاقه مردم به نگهداری از حیوان بسیار بیشتر از گذشته شده و نمی توان آن را نادیده گرفت. اگر مردم به صورت زیرزمینی اقدام به نگهداری از حیوانات خانگی کنند، در موقع بروز مشکلات بهداشتی و یا بیماری، دارنده حیوان نمی تواند به راحتی به دامپزشک مراجعه کند که این مسئله بحران ساز خواهد بود. چرا که دیگر نمی توان بیماری های مشترک و مسایل بهداشتی حیوان را کنترل کرد و شیوع گسترده بیماری ها را در جامعه به دنبال خواهد داشت.

http://isdle.ir/news/index.php?news=8812

کد خبر : 91071038


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مقامات اندونزي در تلاش براي کشف علت مرگ يک قلاده ببر از گونه فوق‌العاده کمياب ببرهاي سوماترايي هستند که در جريان جابه‌جايي و انتقال به يک منطقه طبيعي حفاظت شده، تلف شد.

به گزارش سرويس محيط زيست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين ببر سوماترايي قرار بود از منطقه «باندا آسه» در جزيره سوماترا به يک ناحيه حفاظت شده در «جاوا» منتقل شود. شبکه خبري ان بي سي گزارش داد، گزارشگران مي‌گويند: به دليلي که هنوز مشخص نيست، اين ببر پس از توقف پرواز هواپيما به باندا آسه بازگردانده شد. کالبدشکافي اوليه نشان داده است که ببر بيچاره بر اثر ضربه شديد مرده است. کارشناسان بين‌المللي حفاظت از طبيعت تاکيد دارند که در حال حاضر به طور کلي حدود 400 قلاده ببر سوماترايي در کل حيات وحش باقي مانده است. هم‌چنين مقامات حفاظت از حيات وحش اندونزي احتمال دادند که سوء رفتار با حيوان بيچاره منجر به مرگ او شده است.

 

کد خبر :7786   زمان مخابره: 0:20:53 - 15/7/1391

 

 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Blue-and-yellow macaw in Peru

Blue-and-yellow macaw in Peru

Image code:
manu_0431
Location: Manu Peru
Photographer: Rhett A. Butler

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

How a crippled rhino may save a species

Jeremy Hance
mongabay.com
April 09, 2012



An interview with John Payne

Puntung, a female Sumatran rhino, is captured safely in a pit trap after years of monitoring and planning in Malaysian Borneo. Photo by: Dr Zainal Zahari Zainuddin/BORA.
Puntung, a female Sumatran rhino, is captured safely in a pit trap after years of monitoring and planning in Malaysian Borneo. Photo by: Dr Zainal Zahari Zainuddin/BORA.

 

 
On December 18th, 2011, a female Sumatran rhino took a sudden plunge. Falling into a manmade pit trap, the rhino may have feared momentarily that her end had come, but vegetation cushioned her fall and the men that found her were keen on saving her, not killing her. Little did she know that conservationists had monitored her since 2006, and for her trappers this moment had been the culmination of years of planning and hope. A few days later she was being airlifted by helicopter to a new home. Puntung, as she has become called, was about to enter a new chapter in her life, one that hopefully will bring about a happy ending for her species.

Few people understood the importance of Puntung more than Dr. John Payne of Borneo Rhino Allliance (BORA). Payne has worked tirelessly for years to save the Sumatran rhino from extinction. In fact he told mongabay.com in 2009 that he had dedicated the rest of his life to keeping this species from vanishing into the dark night of oblivion. Listed as Critically Endangered by the IUCN Red List, Sumatran rhinos (Dicerorhinus sumatrensis) are down to approximately 200 individuals in two subspecies, one found on the island of Sumatra and mainland Malaysia, and the other, known as the Bornean rhino, found in Malaysian Borneo, where Payne works.

"There are too few [Sumatran rhinos] left to survive without bold human intervention," explains Payne. "The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90 percent of the survivors will not breed."

  The Erickson air lift helicopter hovers above Puntung in her crate, moments before the lift. Photo by: © Dr Sen Nathan/Sabah Wildlife Department.
The Erickson air lift helicopter hovers above Puntung in her crate, moments before the lift on December 25th, 2011. Photo by: © Dr Sen Nathan/Sabah Wildlife Department.
So what do you do? During the 1980s and again since 2008, Payne has been working to develop the Borneo Rhino Sanctuary (BRS), a place where dedicated people could aid wild Sumatran rhinos through breeding efforts, but still keep things as natural as possible, by allowing the animals to remain in their habitat through large, natural enclosures. This program is now being developed by the government of Sabah (via Sabah Wildlife Department) and a dedicated non-governmental organization, BORA, To date, the program lacks a long-term facility, but there is a male Sumatran rhino, Tam, who wandered into a palm oil plantation in 2008. And now with the successful capture of Puntung, the program has a female rhino that is probably capable of breeding. Before her capture, Puntung was closely monitored, allowing the BORA team to note her condition and discover that she was the only rhino living in a 1,500 hectare part of a contiguous 120,000 hectare forest, with no chance of running into another rhino. If left alone, she would've died without even a chance at reproduction. Not only has Puntung been lucky, but has already proven herself a survivor: she is missing her left front foot.

"The only possible explanation is that she lost it in a poacher's snare trap. In fact, about half the rhinos captured in Malaysia over the past few decades showed signs of injuries on the leg resulting from escape from a snare trap. Probably most rhinos that have died over the past few decades in Malaysia, other than some from old age, have died as a result of getting a foot caught in a snare trap," explains Payne, who says Puntung was fortunate to survivor the snaring.

"This injury must have occurred when she was very young, and mother's milk would have provided the necessary nutrition to just allow her to survive, and the foot to heal. The fact that Puntung has lived probably for a decade or more with much of her weight born on her front right foot has meant that the muscling on and around the left leg is atrophied while that on the right is over-developed in compensation."

Despite Puntung's tenacity, the leg may be an issue when it comes time to breed. Female rhinos are mounted by males, and conservationists are concerned that Puntung may not be able to bear Tam's full weight. In this case, artificial insemination may be tried or a harness may be built.

So, after years of working with the government, wildlife agencies, and the private sector, Payne and his team have acquired two breeding rhinos, but they hope for more: the program is now waiting for the Sabah government to build promised permanent facilities for the rhinos.

"Our biggest constraint now is that the permanent Borneo Rhino Sanctuary facilities have yet to be built. [...] Funded by Sime Darby Foundation and WWF-Germany, interim facilities have been built, but these can hold only three rhinos. We are reluctant to put more money into yet more interim facilities, money that could be spent on developing the program and on all the non-infrastructure costs. However, we (Sabah Wildlife Department, BORA and WWF-Malaysia) do aim to catch at least one additional rhino during 2012. At least one new trap will be out in a new area by early May 2012," Payne says.

There are a lot of ifs in the future: if Tam and Puntung are able to mate; if Puntung becomes pregnant; if the child survives to birth (a major concern with the species, which often suffers miscarriages); if a new facility can be built to house the family... But the program finally has a chance to succeed. With the capture of Puntung, dubbed the "Christmas Miracle", conservationists have for the first time in decades a chance to save the species from slow, but inevitable, extinction.

  Digging the pit for the trap, December 2011. Chisels were used to loosen and gouge out the rock to a depth of 8 feet. Photo by: © J Payne/BORA.
Digging the pit for the trap, December 2011. Chisels were used to loosen and gouge out the rock to a depth of 8 feet. Photo by: © J Payne/BORA.
Payne is not the only one working to save the species. On the island of Sumatra a similar program is underway with conservationists having recently announced the third pregnancy for female rhino, Ratu, who lost her previous two babies in miscarriages. Together it’s hoped that these two programs may create a viable population.

"The good news is that it should be clear within less than 10 years from now whether there is a chance to save the species or not," says Payne. "Without a few rhino births both in the wild and in fenced, managed conditions, within the next decade, then the species is definitely doomed. So if nothing has changed by 2022, the older people now involved in the program can retire leaving a legacy of having tried their best, and the younger ones can go to do something else."

In an April interview, John Payne discusses the exciting capture of Puntung, learning from past breeding failures, and how palm oil companies have helped give the species a second chance.



INTERVIEW WITH JOHN PAYNE

John Payne (left) with BORA field team leader Tinrus Tindok.
John Payne (left) with BORA field team leader Tinrus Tindok. Photo courtesy of John Payne.



Mongabay: What is your background?

John Payne: I remember the founding of WWF (World Wildlife Fund) in 1961 when I was 7 years old. There was a photo on the front page of the Daily Mirror, a British newspaper, showing a mother and calf Black Rhino, and I had just started reading voraciously, and the purpose of WWF was announced. It was to do whatever necessary in raising funds and supplying expertise to save critically endangered wildlife species in situations where governments were unable or unwilling to do so. I think that probably cemented my future because I could see from that what I was passionate about (maybe passionate is the wrong word for a seven year old—more like fixated and wanting to see and read the same thing again and again) and the means to do it—via working for WWF. During school vacations between 1969-72 I volunteered as a fundraiser for WWF by bringing a money collecting box house to house in my home town in Haywards Heath, England. Then I went to King's College London and obtained a degree in zoology in 1975. I realized at university that a good route towards a career in tropical wildlife conservation would be to do field work for a doctoral degree in a tropical country. Being before the days of internet, the way to do that was to write letters to people whose name and address was in the local public library, and who were doing something at the time in a tropical country. The only positive response I received was from John MacKinnon, who put me in touch with David Chivers of Cambridge University, who, working his customary magic, obtained for me a grant from the British government's Science Research Council to do a PhD at Cambridge with field work in Malaysia.

Mongabay: What are the challenges facing the Bornean rhino?

John Payne: The main challenge is that there are too few left to survive without bold human intervention. The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90% of the survivors will not breed. In fact, a program to form a globally managed breeding population of Sumatran rhinos was initiated in 1983, and endorsed at a IUCN chaired meeting in Singapore in 1984. Forty rhinos were subsequently caught in Indonesia and Malaysia between 1985-94. Due to a combination of lack of imagination, individual egos, and unwillingness to take necessary steps, the program failed, although Cincinnati Zoo managed to produce three offspring from a single rhino pair from Sumatra. What is happening now is the very last try to revive that program. If this one fails, we give up. The good news is that it should be clear within less than 10 years from now whether there is a chance to save the species or not. Without a few rhino births both in the wild and fenced, managed conditions, within the next decade, then the species is definitely doomed. So if nothing has changed by 2022, the older people now involved in the program can retire leaving a legacy of having tried their best, and the younger ones can go to do something else.



PUNTUNG

Puntung, showing her normal right foot and left leg ending in a stump. Photo by: John Payne.
Puntung, showing her normal right foot and left leg ending in a stump. Photo by: John Payne.



Mongabay: How did you find Puntung?

John Payne: The field teams of SOS Rhino Borneo (the former name for the entity which was founded by Dr Nan Schaffer and which is now called Borneo Rhino Alliance) started finding and recognizing her distinctive footprints more than six years ago. Occasionally, she was glimpsed wallowing or walking in the forest, and video was obtained by the SOS Rhino Borneo team in 2007. The sightings allowed us to be sure that she was female. By 2010, there was no evidence of any other rhino in her home range, and it was reasonable to conclude that she would not breed if left in the wild.

Mongabay: Will you tell us about Puntung's injuries? Will this impact breeding at all?

  Puntung being coaxed on to scales to take her weight on 26 December 2011. © John Payne/BORA.
Puntung being coaxed on to scales to take her weight on 26 December 2011. © John Payne/BORA.
John Payne: She is missing her front left foot, including the hoofs. The only possible explanation is that she lost it in a poacher's snare trap. In fact, about half the rhinos captured in Malaysia over the past few decades showed signs of injuries on the leg resulting from escape from a snare trap. Probably most rhinos that have died over the past few decades in Malaysia, other than some from old age, have died as a result of getting a foot caught in a snare trap. Snares may be set by hunters deliberately targeting rhinos, but commonly the traps are set by workers in plantations and in logging camps, who just want to get free meat, but end up with a dead or injured rhino instead of pork or venison. In Puntung, this injury must have occurred when she was very young, and mother's milk would have provided the necessary nutrition to just allow her to survive, and the foot to heal. The fact that Puntung has lived probably for a decade or more with much of her weight born on her front right foot has meant that the muscling on and around the left leg is atrophied while that on the right is over-developed in compensation. It is not clear at this stage whether this debility might inhibit or prevent natural breeding, either during mating or during any pregnancy that might ensue.

Mongabay: Now that you have a female for Tam to potentially breed with what are the next steps?

John Payne: Puntung's general condition, blood parameters, hormone levels and reproductive tract appearance (by ultrasound) will be monitored over several months before decisions are made on how to maximize her prospects for producing baby rhinos.

Mongabay: What happens if Puntung is infertile?

John Payne: Prospects currently look quite good. It is not expected that she will be infertile. The more likely problems will come in relation to how to deal with her if her physical debility or the reproductive tract pathology that plagues most female Sumatran rhinos makes natural breeding too risky.



BREEDING

Puntung's breeding partner is Tam, pictured here, who was found in palm oil plantation in 2008, also with a foot injured by a snare. Photo by: Jeremy Hance.
Puntung's breeding partner is Tam, pictured here, who was found in palm oil plantation in 2008, also with a foot injured by a snare. Photo by: Jeremy Hance.



Mongabay: You have other rhinos that you know of which may be suitable for the breeding facility. How do you determine when you should try catching them?

John Payne: Our biggest constraint now is that the permanent Borneo Rhino Sanctuary facilities have yet to be built. Despite the Sabah Development Corridor program of 2008, and agreements between Government of Sabah with Sime Darby Foundation and with BORA, whereby government is responsible to build these facilities, there is still no sign of progress. Funded by Sime Darby Foundation and WWF-Germany, interim facilities have been built, but these can hold only three rhinos. We are reluctant to put more money into interim facilities, money that could be spent on developing the program and on all the non-infrastructure costs. However, we (Sabah Wildlife Department, BORA and WWF-Malaysia) do aim to catch at least one additional rhino during 2012. At least one new trap will be out in a new area by early May 2012.

Mongabay: How difficult is it to catch a Bornean rhino?

John Payne: It always was difficult, and now it is nearly impossible. There are several reasons for this. One is that there are hardly any rhinos left from which to select a candidate. Those that remain live either in extensive swamps or steep hills or in remote areas, and/or in protected areas, from which there is opposition to capture of any large animal. So far, the only successful method for capture of targeted Sumatran rhinos has been pit traps—digging big holes in the ground. Actually, that part is much less risky than it might seem. The trap is bedded with thick layer of leaves and twigs to break the fall.

Mongabay: If all else fails, what technological advances could Sabah take advantage of?

  Continual rain throughout 24 December prevented the planned air lift site on that day. Photo by: © Azrie Alliamat / ITBC, Universiti Malaysia Sabah.
Continual rain throughout 24 December prevented the planned air lift site on that day. Photo by: © Azrie Alliamat / ITBC, Universiti Malaysia Sabah.
John Payne: The Leibniz Institute for Zoo and Wildlife Research (Berlin) has an agreement with Sabah Wildlife Department to provide technical assistance and advice. It is possible to freeze and retain sperm, ova and embryos in liquid nitrogen. Artificial insemination has been used successfully in White and Indian rhinos.

Mongabay: What is your vision of the proposed Borneo Rhino Sanctuary (BRS) breeding facility?

John Payne: I am doubtful if governments can operate the sorts of facilities and the 100 percent disciplined human resources and standard operating procedures needed for BRS. This is not said to put Government of Malaysia or Sabah in a bad light. It is just how things are with all governments. No governments operate via passion, small democratic groups, technocrats over-ruling bureaucrats, quick changes of plan, people working day after day at night and weekends. Only NGOs and corporation can do that. WWF was set up in 1961 because the founders knew this (although WWF has subsequently turned away from doing whatever is necessary to save critically endangered species from extinction). The government-run Sumatran Rhino Sanctuary at Sungai Dusun in Peninsular Malaysia allowed its rhinos to die from poor hygiene. Cincinnati Zoo successfully kept and bred Sumatran Rhinos. Let's hope government will accept this, and delegate operations 100 percent to an alliance of NGO and corporation.

In terms of funding, it might be possible to periodically remove parts of the rhinos' horns (they will regrow), and auction them internationally. That would just about provide enough funds to sustain operations once everything is in place. However, I recognize that there are good reasons why this would not be a good idea, when the global picture of rhino conservation is considered. Probably, the idea is a non-starter, but I am not keen on totally dismissing options when there are very few options available. I do not believe that rhino horn has any medicinal properties, but thousands of people with more money than sense do so. At this stage I doubt that this idea can materialize, however, as too many people would be against the idea both in Malaysia and globally, and at least some might have good reasons for their objections, starting with implementation of CITES.

Mongabay: The Sabah government promised the Borneo Rhino Sanctuary (BRS) breeding facility in 2008. What's holding up the construction?

John Payne: I cannot imagine. Better ask the government of Sabah.

Mongabay: Have there been discussions related to crossbreeding the Bornean rhinos with Sumatran rhinos, of which they are a subspecies?

John Payne: It is uncertain that the division of the Sumatran and Bornean rhinos into two sub-species can be justified. DNA shows that the Bornean form is only slightly more different from the Sumatran than the Sumatran is from the Peninsular Malaysia form. The division into sub-species was made by Colin Groves in 1965, based on measurements of the skulls of five Bornean, 2 Sumatran and 4 Peninsular Malaysia rhinos, and the only difference was that the the Bornean was smaller and had a slightly different shape. People have uncritically accepted that ever since, even though the size of rhinos is linked more to soil fertility and food quality than to genetics. The logic now is simple: if mixing Sumatran and Bornean forms can result in more baby rhinos than if no mixing were to be allowed, then we should mix.



CONSERVATION GOING AHEAD

Puntung in her temporary stockade before being airlifted, 20 December 2011. Photo by © Abdul Hamid Ahmad/BORA.
Puntung in her temporary stockade before being airlifted, 20 December 2011. © Herman Stawin/Sabah Wildlife Department.



Mongabay: You have stated that palm oil is no longer a threat to Bornean rhinos, but is it one of the reasons behind their current state of near-extinction?

John Payne: In my opinion no. The species was already extremely rare and endangered in Sabah by 1980, before the big expansion of oil palm.

Mongabay: How have palm oil companies been helping the Bornean rhino conservation efforts?

John Payne: The big help has come from Sime Darby Foundation, which is operated separately and independently from its parent company, but of course sale of palm oil is the company's single biggest income earner. BORA is comfortable to be associated with this company because it is one of the big palm oil producers which is an active member of the Round Table on Sustainable Palm Oil, and as of 2011 had produced 30 percent of global production of palm oil certified under RSPO standards. Sime Darby Foundation has committed 11.4 million Malaysian ringgit (about US$3.8 million) to development of the Borneo Rhino Sanctuary program over the period 2009-2015. Wilmar has contributed via fielding of a law enforcement team in its Sabahmas estate which borders Tabin Wildlife Reserve. If every estate surrounding forests with rhinos would do the same, concerns over rhino poaching would be very much less, and would relieve the burden on government.

Mongabay: With Puntung on the scene, the Bornean rhino has received considerable press in Sabah. Do you feel the public and government are more invested in doing what it takes to save the rhino?

John Payne: Yes they are.

Mongabay: How can people help this project?

John Payne: (1) Think critically of the issues associated with preventing the extinction of the Sumatran rhino. and make comments only after careful thought. There is the potential for well-meaning people to say the wrong thing. In 1985, several well-meaning but ultimately destructive individuals objected to Sabah working with US zoos, which meant that a carefully drawn up plan, already agreed by Government of Sabah in 1984, was thrown out by a new government in 1985, without any "Plan B" in place. It is now impossible to say if there would have been a successful outcome if the original plan had been pursued, but the 1985 hurriedly drawn up Plan B (forming a committee and going it alone without foreign help) certainly played a big role in leaving us in the dire pickle in which the species now finds itself in Sabah. (2) In commenting on conservation issues in Malaysia, lay off the bandwagon generic issues (oil palm, carbon, high conservation value forest, law enforcement etc.) which are never fully solved and which will eventually be sorted out, and instead go for focused, specific issues, such as the need to pull out all stops now for Sumatran rhinos.



Puntung, entering her forest paddock from her night stall. Walking on wet clay soil is good for her comfort and the condition of her front feet. Photo by: © John Payne/BORA.
Puntung, entering her forest paddock from her night stall. Walking on wet clay soil is good for her comfort and the condition of her front feet. Photo by: © John Payne/BORA.



Moving Puntung with a lot of human power from the temporary forest stockade to the air lift site, through the night of 23-24 December 2011. Photo by: © Azrie Alliamat/ITBC, Universiti Malaysia Sabah.
Moving Puntung with a lot of human power from the temporary forest stockade to the air lift site, through the night of 23-24 December 2011. Photo by: © Azrie Alliamat/ITBC, Universiti Malaysia Sabah.



Tam eating lunch in his night pen. Photo by: Jeremy Hance.
Tam eating lunch in his night pen. Photo by: Jeremy Hance.



Rhino heroes: having run out of food except for instant noodles, the trap site team pose for a photo before the airlift on morning of 25 December 2011. Photo by: © Azrie Alliamat/ITBC, Universiti Malaysia Sabah.
Rhino heroes: having run out of food except for instant noodles, the trap site team pose for a photo before the airlift on morning of 25 December 2011. Photo by: © Azrie Alliamat/ITBC, Universiti Malaysia Sabah.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Historic birth for the Sumatran rhino

Jeremy Hance
mongabay.com
June 24, 2012



Ratu (above) and the baby male are doing well. Photo by: International Rhino Foundation.
Ratu (above) and the baby male are doing well. Photo by: International Rhino Foundation.

 

 
After two miscarriages and a pregnancy that lasted 15 months, Ratu, a female Sumatra rhino, has given birth to a healthy male calf, conservationists happily announced this weekend. The birth at a rhino sanctuary in Way Kambas National Park in Sumatra is the culmination of years of hard work, dedication, and the best reproductive rhino science in the world. This is the first captive birth in Indonesia, and only the fourth captive birth for the Sumatran rhino (Dicerorhinus sumatrensis) in the last hundred years. The successful birth brings new hope for one of the world's rarest mammals: less than 200 Sumatra rhinos are thought to survive in the world.

"Ratu gave birth a male baby at 12:45 a.m. on Saturday. Both the mother and the baby are all very well," Widodo Ramono, who works at a sanctuary, told the AFP.

The birth is also historic for bringing together two rhinos from different worlds: wild rhino, Ratu, bred with a captive-born male named Andalas, who grew up in U.S. zoos. Born at the Cincinnati Zoo in 2001, Andalas was the first Sumatran rhino to be born in captivity in 112 years. In 2007 Andalas was flown all the way from the U.S. to his ancestral home, Sumatra, in hopes that he would breed with one of the rhino sanctuary's three females.

"Thank God, we are very grateful that all the delivery process went smoothly and naturally," Indonesia Forestry Ministry’s spokesman Masyhud told the AFP. "It’s really a big present for the Sumatran rhino breeding efforts as we know that this is a very rare species which have some difficulties in their reproduction."

Sumatran rhinos survive in three distinct populations: one on the island of Sumatra, another in the Bornean state of Sabah, and possibly a few individuals in Peninsular Malaysia. After decades of vast deforestation, fragmentation, and poaching the species' biggest threat today is a dwindling population and fertility problems.

"There are too few [Sumatran rhinos] left to survive without bold human intervention," Dr. John Payne of Borneo Rhino Alliance (BORA) told mongabay.com this year. "The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90 percent of the survivors will not breed."

The 250-acre rhino sanctuary at Way Kambas is a new attempt to breed these vanishing rhinos in a semi-captive state. Here, they are able to roam large enclosures of their native habitat, but at the same time are kept under close watch by guards and veterinarians.

A similar sanctuary has been proposed for the Sumatran rhinos in Borneo, which likely number less than 40. Already, two rhinos—Tam (a male) and Puntung (a female)—are in semi-captive pens in Tabin Wildlife Reserve, but conservationists are waiting for a promised full sanctuary.

Sumatran rhinos are the world's smallest and hairiest rhino species. Some scientists believe that the Sumatran rhino is most closely related to the extinct woolly rhinoceros, due to its thick covering of hair.

The rhino family is one of the world's most endangered big mammal families. In addition to the Sumatran rhino, two other rhino species are currently categorized as Critically Endangered by the IUCN Red List: the black (Diceros bicornis) and the Javan (Rhinoceros sondaicus). Last year also marked the announcements of the extinction of two rhino subspecies: the Vietnamese rhino (Rhinoceros sondaicus annamiticus), a subspecies of the Javan, and the western black rhino (Diceros bicornis longipes), a subspecies of the black.

Worldwide, rhinos are being targeted by poachers for their horns which are ground up for Traditional Chinese medicine. However, several scientific studies have shown that the horns have no medicinal value whatsoever.



To see video of Ratu giving birth and her calf, Andatu, nursing: New Sumatran rhino mama filmed giving birth and nursing



Father-to-be Andalas. Photo by: International Rhino Foundation.
The new baby boy's father, Andalas. Photo by: International Rhino Foundation.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


Wildlife in South Australia

Animals everywhere!

There are 100 islands, millions of square kilometres of wilderness and over 3000 kilometres of coastline; it’s no wonder South Australia is full of wildlife! You don’t have to travel far from civilization to see famous Australian native animals.

Possum, Warrawong Wildlife Sanctuary, South Australia

There are koalas and kangaroos in the Adelaide Hills, just 20 minutes drive from the centre of Adelaide. In Port Adelaide and Glenelg, both suburbs of Adelaide, you can kayak or swim with wild dolphins.

 

Drive an hour south to Victor Harbor between May and October and you have a chance of seeing migrating whales. Sometimes they’re so close you can watch them from the shore as they “breach” and “spy-hop”.

 

 

Go north into the outback for desert animals. See big wedge-tailed eagles, emus, lizards and rare yellow-footed rock wallabies. The ancient red ranges of the Flinders Ranges are a spectacular natural refuge for wildlife.

 

 

Make a short crossing to beautiful Kangaroo Island. This gorgeous natural island; a place of cliffs, beaches, bushland and rolling pastures, is perhaps the best place in Australia to see native Australian animals in the wild. See koalas, kangaroos, wallabies, echidnas and duck-billed platypus. There are sea lions (you can walk among them on Seal Bay), dolphins and fur seals and an incredible variety of birds.

 

 

South Australia is an ideal destination for bird-watchers; home to a number of rare species. In summer, the wetlands of the Coorong National Park, a huge strip of towering sand dunes, with salt water on one side and fresh water on the other, are visited by a quarter of Australia’s wading birds.

 

For amazing marine life you must visit Eyre Peninsula. Swim with dolphins, sea lions and tuna. Cage-dive with great white sharks.

If you’re on a tight schedule, don’t worry, Cleland Wildlife Park is close to Adelaide city. It’s in the Adelaide Hills and has an amazing collection of Australian native animals; it’s also where you can have your photograph taken holding a koala.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاک پشت
یک لاک پشت دریایی در سواحل هاوایی.
این جزیره توریستی در سالیان اخیر با افزایش ورود جهانگردان و به تبع آن تنش هایی در زیستگاههای طبیعی خود روبرو بوده است. اما مقامات محلی با وضع مقررات سختگیرانه زیست محیطی تلاش کرده اند وجهه هاوایی به عنوان یک قطب آرام و پایدار اکوتوریستی لطمه نبیند.

 


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شکار
مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان شمالی گفت: در نیمه نخست سال جاری 233 متخلف زیست محیطی در عرصه‌های طبیعی این استان دستگیر شدند.

 

به گزارش سرویس "محیط زیست " ایسنا، حسین آبسالان افزود: در شش ماهه نخست سال جاری در مجموع 228 تخلف زیست محیطی در این استان توسط مامورین یگان حفاظت محیط زیست خراسان شمالی کشف شده که در این رابطه 232 نفر متخلف زیست محیطی دستگیر و به مراجع قضایی معرفی شده‌اند که این تعداد رشد 36 درصد را نسبت به 6 ماهه اول سال 90 نشان میدهد
وی افزود: از این تعداد تخلف 173 مورد مربوط به تعلیف غیرمجاز، آلودگی و تخریب زیست محیطی با57 درصد رشد ، 38 مورد مربوط به شکار غیرمجاز با 7/2 درصد رشد و 22 مورد نیز مربوط به تخلف شروع به شکار بوده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل 144در صد رشد داشته است. آبسالان اظهار داشت: در نیمه نخست سال جاری ضرر و زیان وصولی این اداره کل 189 میلیون و 310 هزار و 120 ریال بود که 3/36 در صد بیشتر از شش ماهه اول سال 90 است. وی در مورد میزان سلاح های مکشوفه در مدت مذکور تصریح کرد: در نیمه نخست سال جاری 27 قبضه سلاح از شکارچیان غیرمجاز کشف و ضبط شده که از این تعداد 22 قبضه اسلحه مجاز و پنج قبضه نیز غیرمجاز بوده‌اند که نسبت به مدت مشابه سال پیش 39/17 درصد رشد داشته است. به گفته آبسالان، افزایش تعداد محیط بانان مناطق،‌ افزایش تعداد گشت های کنترلی با حضور مسئولین گارد اداره کل، افزایش تعامل و جلب همکاری نیروی انتظامی استان، مشارکت جوامع محلی در کشف و نیز جلوگیری از وقوع جرم، صدور کارت همیاری جهت دوستداران محیط زیست و مردم بومی ، تجهیز کلیه محیط بانی های استان به امکاناتی (ازقبیل بیسیم، GPS، تجهیزات فردی، امکانات خودرویی و ...) از جمله عواملی هستند که باعث رشد شاخصها در نیمه نخست سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل شده اند.

 

 www.iren.ir
 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فوک 2
معاون محيط دريايي سازمان حفاظت محيط زيست با بيان اينکه يک بيمارستان دريايي براي امداد و نجات فوک خزري در استان گلستان و گيلان درنظر گرفته شده است، اظهار کرد: همچنين بيمارستان جنوب کشور نيز جهت امداد و نجات دلفين‌ها در استان هرمزگان راه‌اندازي خواهد شد که اميدواريم با راه‌اندازي اين بيمارستانها گامهاي موثري را در حفظ حيات وحش کشور برداريم.

 

عبدالرضا کرباسي در گفت وگو با خبرنگار «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) در هرمزگان، با بيان اينکه اين دو بيمارستان در شمال و جنوب کشور قرار دارند، بيان کرد: بيمارستان هاي دريايي کشور براي نخستين بار با هدف امداد و نجات پستانداران و آبزيان آسيب ديده دريايي در حال انقراض و درمان آنان احداث مي شود.

وي ادامه داد: براي راه اندازي اين دو بيمارستان دريايي اعتباري بالغ بر دو ميليون دلار در نظر گرفته شده است.

معاون محيط دريايي سازمان حفاظت محيط زيست در ادامه از راه‌اندازي بيمارستان امداد ونجات ديگري در خليج‌فارس نيز خبر داد و ياد آور شد: اين بيمارستان‌ها با حضور دامپزشکان متخصص و استفاده از تجهيزات به روز د معاون محيط دريايي سازمان حفاظت محيط زيست گفت: نخستين بيمارستان‌هاي دريايي منطقه خاورميانه در آينده نزديک در کشور احداث مي‌شوند.

معاون محيط دريايي سازمان حفاظت محيط زيست گفت: نخستين بيمارستان‌هاي دريايي منطقه خاورميانه در آينده نزديک در کشور احداث مي‌شوند.

کد خبر :7766   زمان مخابره: 14:58:28 - 10/7/1391
// www.iren.ir //
 
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فرهادي


مديرعامل انجمن يوزپلنگ ايراني گفت: يک ايراني برنده جايزه معتبر بين المللي "ابينويتز ــ کاپلان براي نسل آينده در حفاظت از گربه سانان "در سال 2012 شد.

 

 

 

مرتضي اسلامي در گفتگو با خبرنگار مهر با بيان اين مطلب افزود: محمد صادق فرهادي نيا در مهرماه سال جاري به عنوان برنده اين جايزه ارزشمند در سال 2012 انتخاب شد.

به گفته وي، اين جايزه که از سال 2007 توسط موسسه پانترا از آمريکا اهدا مي شود، هر سال به تنها يک نفر از سرتاسر دنيا که جوانتر از 40 سال بوده و فعاليتهاي زيادي در زمينه حفاظت از گربه سانان انجام داده است، اعطا مي شود.

اسلامي اظهار داشت: اين افراد معمولا نماينده نسل آتي دانشمندان، متخصصين امور حفاظتي، سياستگذاران و طراحاني هستند که کمک کننده براي تضمين آينده حفاظت از گربه سانان هستند و به شيوه اي مؤثر، تلاش هاي خستگي ناپذيري انجام داده و مي دهند تا گربه سانان حفاظت شوند.

مديرعامل انجمن يوزپلنگ ايراني تصريح کرد: مسئوليت بررسي اين جايزه برعهده تيمي از برترين متخصصين حيات وحش دنيا از سازمانهاي مختلف بخصوص اتحاديه جهاني حفاظت است و از همين رو، متخصصين مختلفي از سرتاسر دنيا که تلاشهاي زيادي در زمينه حفاظت از گربه سانان کرده اند براي دريافت آن کانديد مي شوند.

وي افزود: در سال گذشته يکي از اساتيد دانشگاه آکسفورد موفق به کسب چنين مهمي شد و در سال جاري براي نخستين بار يک نفر از ايران و غرب آسيا، برنده اين جايزه ارزشمند و معتبر بين المللي شده است.

محمدصادق فرهادي نيا از مؤسسين انجمن يوزپلنگ ايراني بوده و سالها نيز به عنوان مشاور در برنامه هاي مختلف سازمان حفاظت محيط زيست در زمينه پلنگ و يوزپلنگ نيز همکاري کرده است.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

گربه نابینایی که پیانو می نوازد!!!

تا به حال حیوانات بسیار زیادی را دیده اید که کارهای خارق العاده می کنند. از فیلی که فوتبال بازی می کند تا موش موج سوار همگی حیواناتی هستند که کارهای شگفت انگیز انجام می دهند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، در میان حیوانات گربه ها نیز گاهی اوقات کارهای خارق العاده انجام می دهند و باعث شگفتی صاحبانشان می شوند مانند گربه نابینایی که پیانو می نوازد.

“استیو شگفت انگیز” نام گربه ای است که در چند روز گذشته توجه افراد بسیاری را به خودش جلب کرده چرا که او در حالی که نایبنا است می توانند پیانو بزند.

این گربه که در حیاط یک خانه در انگلستان پیدا شد این روزها در مرکز حفاظت حیوانات نگه داری می شود و همچنین بیشتر اوقات خودش را در اتاق موسیقی می گذراند. مسئولین این مجموعه می گویند او با فشار دادن کلید ها می تواند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند و از همین رو خیلی این کار را دوست دارد.

او این روزها در حال یادگیری برخی از نکات اصلی نوختن پیانو در این مرکز است و بسیاری از دامپزشکان او را نابغه ای در میان حیوانات می دانند.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Zoos and Wildlife

A world of wildlife

From native Australian animals to giant pandas, South Australia is home to wildlife from all around the world. You’ll find zoos and wildlife parks near Adelaide city and in regional areas.

Cleland Wildlife Park

Cleland Wildlife Park is located in the Adelaide Hills, only 20 minutes from the city. Cleland has 35 hectares of bushland habitat, where you can wander amongst Australian wildlife. The animals are used to visitors, so you can feed and pat them.

Adelaide Zoo

Adelaide Zoo is home to 1,800 animals. Don’t miss Wang Wang and Funi, Adelaide’s two giant pandas. They are the only giant pandas in the southern hemisphere. To avoid the queues, book a panda viewing time online before you arrive. For something special, go on a behind the scenes tour and learn more about the pandas.

Monarto Zoo

Head to Monarto Zoo for a safari experience. Monarto is a 1,000 hectare open range zoo and is home to animals from all over the world. Stroll around the park on the walking trails or take the Zu-Loop Shuttle. See lions, cheetahs, elephants and more. Rare animals include black rhinoceros, Prezwelki’s horse, addax and African painted dogs. The zoo offers behind the scenes tours, where small groups can get up close to the animals.

Wildlife parks

Warrawong Wildlife Sanctuary is located in the Adelaide Hills. It has a range of Australian wildlife, including the elusive platypus. See the animals emerge from sleep on a nocturnal sunset walk. Enjoy lunch or dinner at the Bilby Café.

See more Australian animals and birds at Gorge Wildlife Park. Located in Cudlee Creek, the park is about a 45 minute drive from Adelaide. See wombats, dingoes, kangaroos and koalas, along with monkeys, alligators, meerkat and ostriches.

Urimbirra Wildlife Park is home to Australian wildlife, including freshwater and saltwater crocodiles, snakes, lizards and wedge-tailed eagles.

When you visit Victor Harbor, take a penguin tour at the Granite Island Recreation and Nature Park. Watch the little penguins make their way to the burrows at dusk, after a day’s fishing. Learn more about the penguins at the island’s Penguin, Marine and Environmental Centre.

South Australia, its wild about zoos and wildlife parks.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مینگ مینگ پیرترین پاندای جهان در ۳۴ سالگی در چین درگذشت. 

به نقل از فارس، مینگ مینگ در جنوب غربی سیچوان در سال ۱۹۷۷ نجات داده شده و به ژینگجیانگ آورده شده و از سال ۱۹۸۸ در آنجا زندگی می کرد.
وی بیشتر از سایر پانداها عمر کرده بود. پانداهای وحشی معمولا تنها ۱۵ سال عمر می کنند و آنهایی نزد انسانها نگهداری می شوند معمولا تا ۲۲ سال عمر می کنند.
به نوشته خبرگزاری فرانسه مرکز نگهداری از پانداهای چین در سیچوان تایید کرده که مینگ مینگ در ۷ می درگذشته است اما این خبر توسط رسانه ها روز سه شنبه منشتر شد.
در ۲ می در ادرار مینگ مینگ خون یافته شد و دامپزشکان به این نتیجه رسیده بودند که در اثر کهولت سن کلیه وی از کار افتاده است.

پانداهای بزرگ در میان گونه هایی هستند که به شدت در خطر انقراضند و تخمین زده شده که تنها ۱۵۰۰ پاندا در حیات وحش و بیش از ۳۰۰ پاندا در باغ وحشها زندگی می کنند.

اصل خبر :

World’s oldest panda Ming Ming ‘dies aged 34′ in China

World's oldest panda Ming Ming
Ming Ming pictured during a stint at London Zoo in 1993

The world’s oldest panda, Ming Ming, has died in China aged 34, reports say.

Ming Ming died last week at the Xiangjiang Wild Animal World in Guangdong Province, Chinese daily The Global Times reported.

The female panda had lived at Xiangjiang since 1998, but had also travelled to zoos in London and Ireland during her long life.

Vets found that her organs had deteriorated as a result of old age, leading to kidney failure.

Pandas do not usually live past the age of 22 in captivity, or 15 in the wild.

Ming Ming caused something of a diplomatic incident when she was sent to London Zoo in 1991 to mate with Berlin panda Bao Bao. She had to be returned to China after the two fought and failed to produce any cubs

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

واگذاری گربه

 اظهارات عجیب و غیر مسئولانه دامپزشکی که با گذاشتن عکس یک توله گربه در صفحه فیسبوک خود از دوستداران حیوانات دعوت کرده بود با قبول سرپرستی این حیوان مانع از کشتن آن شوند موجی از خشم و انزجار دوستداران حیوانات را به همراه داشته است.

ا. م. دامپزشک یکی از کلینیک های خصوصی در تهران، زیر عکس این توله گربه نوشته:

“این آقا پسر کوچولوی زیبا (۳ ماهه) بیشتر از یک ماه است که در کلینیک مانده و زمان طلایی برای این کوچولو داره تمام میشه از افرادی که تصمیم نگهداری از گربه به عنوان حیوان خانگی دارند تقاضا دارم سریعتر تصمیم گرفته و این کوچولو را انتخاب کنند تا قبل از اینکه زمان خود را از دست بدهد.”

ظاهراً «زمان طلایی» عبارتی آشنا برای کسانی است که این دامپزشک را می شناسند زیرا که در ذیل این عکس برخی از افراد توضیح داده اند که «زمان طلایی» همان زمان نگهداری حیوان در آن کلینیک است و این دامپزشک پس از تمام شدن زمان طلایی حیوانات را با آمپول بیهوشی می کشد!

یکی از کاربران فیسبوک در اعتراض به این عمل در زیر عکس نوشته:
” الهی دست کسی که این حیوان زیبا را میخواد بخوابونه [...]… بابا چیکارش دارید… ولش کنید بره توی خیابان. مگه توی خیابانهای تهران گربه کمه!!! تازه خیلیهاشون هم خیلی تپل مپل و خوبند…. آدم خوب هم همه جا هست. به شما چه که خانه نداره…”

و یا کاربر دیگری نوشته:
” به این دکتر م. بگید این کار قتل محسوب می‌شه. گربه‌ی سالم رو برای چی باید بکشن؟ چرا همه از لفظ خوابوندن استفاده می‌کنید؟ بگذارید کلمه‌ی واقعی «قتل» رو استفاده کنیم. این‌همه گربه در خیابون دارن زندگی می‌کنن و این یه کوچولو باید کشته بشه چرا؟ این آقای دکتر رسمن [...]”

و یا کاربر دیگری با اشاره به مورد مشابهی نوشته:
” دکتر جان شما مطمئنی [...] نداری؟ یکی از بچه ها نوشته خرگوشی که قابل درمان بوده رو گفتی باید بمیره. کلا انگار علاقه نهفته و [...] به قتل داری اما اسم خوابوندن روش می ذاری! دکتر جون می دونی اصلا خوابوندن رو برای کدوم حیوونا به کار می برن؟ لعنت به اون دانشگاهی که به تو مدرک داد تو رو انداخت به جون این زبون بسته ها”

همچنین کاربر دیگری با اشاره به حق حیات برای همه حیوانات نوشته:

“نکنه شما [...] که به خودت اجازه میدی یک حیوون رو بکشی؟ اگه هم کسی پیدا نشد ولش کنین تو پارک، خدای اونم بزرگه و به زندگیش ادامه میده…خجالت بکشید”

این عکس و متن جنجالی به سرعت در صفحات فیسبوکی دوستداران حیوانات در حال انتشار است و هر کدام به شکلی اعتراض خود را به این رفتار اعلام می کنند.

از نکات قابل توجه این است که برخی از کاربران معتقد هستند باید نسبت به این حرکت اعتراض صورت گیرد و این دامپزشک نسبت به این رفتار غیر مسئولانه مواخذه شود ولی همه کاربران در پیدا کردن این مرجع سردرگم هستند و نمی دانند مرجع رسیدگی به این تخلفات کدام سازمان است.

رفتار غیر مسئولانه این دامپزشک در حالیست که در بخشی از سوگندنامه دامپزشکی آمده است: «من در انجام وظایف حرفه ای خود همواره به وجدان، شرف و اصول اخلاق علم دامپزشکی پایبند خواهم بود.»

به نظر می رسد با افزایش حیوانات خانگی و افزایش کلینیک های حیوانات خانگی، باید از سوی مراجع ذیربط تدابیر لازم برای نظارت بر صحت عملکرد آنها صورت گیرد تا خدای نکرده علم و اخلاق فدای منافع مادی نشود.

_______________________________

خشم حامیان حیوانات؛ معرفی گونه در خطر انقراض، برای تاکسیدرمی از سوی سایت یک دانشگاه

مواد انفجاری در بدن سگ؛ برادران کرزی به حیوانات هم رحم نمی کنند!

این بار ایران نیست!؛ شکنجه گران گربه تونسی هستند/ تصویر

دم زیبایی که دلیل مرگ است: کشتار وحشیانه حیوانات برای نمایش/ تصویری

درس عبرت شنیع یک دانشجو به گربه/ تصویر

آزار حیوانات در یک دانشگاه معتبر تهران/ فیلم و عکس

لزوم نظارت بر دانشکده های دامپزشکی/ تصاویر

لزوم نظارت بر دانشکده های دامپزشکی ۲/ تصویر

پیروزی تاریخی برای حیوانات آزمایشگاهی

نامه ای برای دامپزشکان: زمان تغییر فرا رسیده است!

بررسی نقادانه آزمایشات حیوانی

یک کشف علمی و تهدیدی برای کوسه ها/ کشف جدیدترین داروی آنتی‌بیوتیک در جگر کوسه!

کدم محصول آرایشی بهداشتی ناقض حقوق حیوانات است؟/ لیست محصولات

حیوانات آزمایشگاهی، قربانیان خاموش پیشرفت علم

منبع: http://arw.ir/?p=36673

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:حامی حیوانات, خشم, دامپزشک, دامپزشکی, دوستداران حیوانات, زمان طلایی, غیر متعهد, پانسیون, پناهگاه, کلینیک, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

توله پاندا

 مسوولان باغ وحش ملی «اسمیت سونیان» در واشنگتن از به دنیا آمدن یک توله پاندای جدید در این باغ وحش خبر دادند.

به گزارش سرویس «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ماده پاندای بزرگ به اسم «می شیانگ» مادر این پاندای تازه وارد است.

رییس دامپزشکان باغ وحش «اسمیت سونیان» می‌گوید: پاندای مادر توله خود را در آغوش گرفته اما خسته به نظر می‌رسد و هر بار که قصد دراز کشیدن دارد، پاندای کوچولو شروع به شکایت و جیغ زدن می‌کند و مادرش مجبور می‌شود دوباره صاف بنشیند و فرزندش را دوباره در آغوش بگیرد و آرام کند.

به گزارش شبکه خبری ان بی سی، کارکنان باغ وحش می‌گویند: چند هفته‌ای طول می‌کشد تا مامان پاندای ۱۴ ساله، توله خود را تنها رها کند تا دامپزشکان بتوانند پاندای کوچک را معاینه کرده و وضعیت سلامت و جنسیت او را مشخص کنند.

«می شیانگ» به روش مصنوعی با اسپرم یک پاندای نر بالغ به اسم «تیان تیان» باردار شد. هر دو پاندا از چین به امریکا آورده شده‌اند و تا سال ۲۰۱۵ میلادی در امریکا نگهداری می‌شوند.

از آنجا که در حیات وحش جهان تنها ۱۶۰۰ پاندای بزرگ و بالغ باقی مانده لذا پرورش این حیوانات زیبا و دوست داشتنی در باغ وحش‌ها از اقدامات مهم کارشناسان زیست محیطی برای حفظ گونه این جانور است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توله پاندای جدید در باغ وحش توکیو متولد شد

پیرترین پاندای جهان در چین درگذشت

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


به نقل از ایسنا، این گربه سیاستمدار به نام «توکسیدو استن» هم اکنون برای انتخاب شدن به عنوان شهردار شهر هالیفکس در ایالت نوااسکوشیای کانادا، کاندید شده و در رقابت‌های تبلیغاتی شرکت می‌کند.
به گزارش پایگاه اینترنتی لندن ۲۴، شعار تبلیغاتی این گربه معروف که اکنون به عنوان نامزد رسمی گربه‌ها برای شهردار شدن در هالیفکس برگزیده شده عبارت است از «یک جوجه در هر ظرف غذا و یک جعبه پر از پوشال در هر خانه».

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نتايج مطالعه اخيری که توسط انجمن يوزپلنگ ايرانی و اداره کل حفاظت محيط زيست خراسان شمالي در مياندشت با استفاده از دوربينهای تله ای صورت گرفت، نشان از حضور خانواده اي متشكل از يك يوز همراه با سه توله  در اين منطقه دارد. اين خبر اخيرا در مجله اينترنتی Wildlife Extra که به انتشار اخبار مرتبط با حيات وحش اختصاص دارد، منعکس شده است.

 

Fantastic camera trap photos of three cheetah cubs in Iran

 

Miandasht02_2.jpg

Miandasht03_2.jpg

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

  Caracal Fishing in the Yemen

Panthera

The country of Yemen is often associated with the revolutionary waves of protests, demonstrations and government reforms of the 2011 ‘Arab Spring’ (it was also recently featured beautifully on the big screen in ‘Salmon Fishing in the Yemen’). Situated in the Southwestern portion of the Arabian Peninsula, the Republic of Yemen is far less known for its biodiversity, which includes the striking ‘Arabian Caracal.’ Recognized for the long, black tufts of hair protruding from its ears, the caracal currently persists in pockets of the Middle East and southwest Asia, and is present across much of Africa.

Yemen is the poorest and one of the least stable countries in the Middle East, and while few resources for wildlife conservation exist in the country, efforts are still undertaken. It’s no surprise given this situation that there has been a documented sharp and recent decline in the nation’s caracal populations, and those in the neighboring states of Saudi Arabia, Oman and the United Arab Emirates. In Yemen, the caracal is widely persecuted in retribution for loss of livestock, often without evidence of the culprit. Rampant poverty in a nation surrounded by wealthy neighbors, where collecting wildlife is highly fashionable, also spurs trapping and hunting of the caracal for the illegal wildlife trade. It’s not uncommon to spot dead caracals displayed from ‘hanging trees’ or live caracals offered for sale in Yemen’s major city markets, such as Sana’a, Taiz, Hodeidah, and Aden.

Despite these blistering barriers to conservation, Panthera’s Small Cat Action Fund is supporting the first-ever caracal research study in Yemen carried out by the Foundation for the Protection of the Arabian Leopard in Yemen (FPALY). Led by FPALY Executive Director and Adviser to the Yemen Minister of Water and Environment, David Stanton, the project has been active in two key biodiversity regions of northwest Yemen - the Jebel Milhan Protected Area (Mahwit) and the Wada’a Protected Area (Amran).

Yemen Caracal Range & Project Sites

Click to Enlarge

Utilizing digital camera traps, Global Positioning System (GPS) devices, field surveys and interviews with local residents, researchers are gathering data about the population size and range of the caracal, gauging local attitudes towards the species, assessing the impact of human threats on caracal populations and the species impact on local economies, and mitigating these threats in partnership with local communities.

In order to maintain credibility and effectively work with local communities to mitigate threats facing the caracal, the study’s principal investigators were strategically recruited from the tribal areas in which the project is based. This has allowed project researchers, including Bilal Al Wada’ai and Nasser Ahmed Aswot, to gather reliable information about hunting practices and local attitudes towards caracals, serve as community spokesmen to influence behavior and attitudes impacting caracal populations and recruit allies to protect this wild cat. FPALY’s reputation in-country and continued work in the Jebel Milhan community has also provided buy-in from community leaders and local residents that is helping to grow the next generation of Yemeni conservationists and to help instill a culture of wildlife conservation in Yemen. As a result of this work, Jebel Milhan was declared a Protected Area by the Yemeni Council of Ministers in November, 2011.

Since the onset of the project, nearly 200 images of caracals from five locations in the Jebel Milhan Protected Area (Mahwit) have been collected using digital camera traps (see images below). Researchers have also identified a previously unknown threat facing the caracal – local villagers’ opportunistic and over-hunting of caracal prey species, such as the rock hyrax, cape hare and Arabian partridge, which scientists suspect may be forcing caracals to feed on local livestock, increasing human-caracal conflicts.

These data are helping to inform FPALY’s scientists about the state of Yemen’s caracal populations and will be used to shape national conservation policies in these regions, raise awareness and galvanize support for caracal conservation within local communities and effectively mitigate the key threats facing the Arabian caracal in Yemen.

Unfortunately, as a result of residual turmoil from the 2011 Yemeni revolution, including closures of major roads and frequent thefts in a region deficient of police, prosecutors and courts, project activities in the Wada’a Protected Area have been put on hold. However, in addition to the work being carried out in the Jebel Milhan region, the study has been expanded and partially shifted to more stable areas of the country that are equally important for the conservation of the caracal, including the Al-Mahjar Forest and Shalal Gabilan in Ibb Governorate.


Learn more about the Foundation for the Protection of the Arabian Leopard in Yemen.

Read more about the caracal in Carnivores of the World: A Field Guide by Panthera’s President, Dr. Luke Hunter.

Learn more about the Small Cat Action Fund (SCAF) – a grants program established by Panthera with the oversight of the IUCN Cat Specialist Group that supports conservation projects on wild felids weighing less than 25 kilograms.

Donate to the SCAF to support efforts like these.

 

Map of Caracal Global Range

Click to Enlarge

   

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

Turning the Tide for Tigers

Panthera

A New York Times Dot Earth “Postcard” from Dr. Alan Rabinowitz, CEO of Panthera

I recently flew to Bangkok to join many of the world’s leading tiger experts, law enforcement specialists and some of my closest peers to assess the state of tigers and map out the conservation actions required to ensure the long term survival of the species.

Two years ago, I elected not to attend the International Forum for Tiger Conservation in St. Petersburg, an event at which grand promises, including a ‘new’ $330 million dollar pledge for tiger conservation, were made by international NGOs, governments, political leaders, celebrities and others (much of which had already been designated for conservation in tiger range states). Today, tiger populations are still hemorrhaging.

Inhabiting less than 7% of its historic range, the tiger has experienced the greatest range collapse of any large cat and is now one of the most endangered large mammals on earth. Numbering in the tens of thousands at the beginning of the 20th century, the most optimistic, current estimates of the world’s wild tiger population hovers below 3,200 individuals. Along with habitat loss and overhunting of tiger prey by humans, the most catastrophic tiger losses are caused by rampant poaching to feed the insatiable demand for tiger skins and other body parts that are sold on the illegal wildlife market throughout Southeast Asia.

To stop the bleeding, I, in collaboration with one of Panthera’s founding Board members, J. Michael Cline, and a group of the world’s foremost experts on tigers from the Wildlife Conservation Society launched the Tigers Forever program in 2006 to increase tiger numbers at key sites by 50% over ten years. Today, this program is driven by Panthera and Save the Tiger Fund in collaboration with a growing number of partner organizations. To achieve and evaluate our progress toward our ultimate goal, Panthera hosts a Tigers Forever conference each year, convening a suite of conservation partners from the Wildlife Conservation Society, Fauna & Flora International, Zoological Society of London, Aaranyak, Nature Conservation Foundation, Hyderabad Tiger Conservation Society and other organizations to pour over the most recent findings on tiger populations, share conservation strategies, milestones and challenges and strategically prioritize what is needed on the ground, now, to save tigers.


 

Local villagers supported by Panthera and the Hyderabad Tiger Conservation Society work in cooperation with the Andhra Pradesh State Forest Department to remove wire snares in Kawal Tiger Reserve, India.

Focusing heavily on law enforcement, measurement and monitoring, this year’s 6th Tigers Forever meeting has produced tremendous results from open, harsh and insightful discussions about our successes and failures. In Thailand’s Huai Kha Khaeng Wildlife Sanctuary, where I conducted the first field research on Indochinese tigers and other big cats in the 1990s, our partners at the Wildlife Conservation Society have found that building stronger, local informant networks and ramping up frontline enforcement patrols in vulnerable areas has significantly increased early detection and arrests for tiger poaching. These efforts are helping to grow local tiger numbers and will ultimately allow tigers to expand into the wider landscape.

We’re also seeing encouraging results in other Tigers Forever project sites in Indonesia, Malaysia, and India.

In our constant search for improvement, the Tigers Forever team is assessing the impact of patrol leadership on efficacy, examining the success of foot versus motorized patrols, and outlining crucial logistics for anti-poaching activities, such as cooperative poaching raids made with multiple NGOs and government agencies to ensure jurisdiction coverage, apprehensions and convictions. These efforts must continue across Tigers Forever sites if we are to keep ahead of the threats and ensure a future for tigers in the wild.

In Northeast India’s Namdapha Tiger Reserve, long considered an ‘empty forest’ due to widespread poaching, Tigers Forever camera trap surveys carried out with Aaranyak and regional partners have also revealed the first ever photos of a tiger, left, along with new-record photos of over 30 mammal species. Panthera's local partner in the southern Indian state of Andhra Pradesh, the Hyderabad Tiger Conservation Society, has worked with their Government partners to establish tiger reserve status for Kawaal Wildlife Sanctuary. In India’s Western Ghats, Panthera is working with Karnataka state officials and the Nature Conservation Foundation to reduce habitat fragmentation of tiger reserves and institute enhanced social security and welfare measures for forest guards.

This year, thousands of Panthera’s high-tech digital camera traps, now in the 4th generation, are being manufactured and deployed to Tigers Forever project sites across Asia to help identify, monitor and measure trends in the world’s remaining tiger populations.

Of all the big cats, we are undoubtedly in full crisis-mode when it comes to saving tigers. But hope remains for the species because of programs like Tigers Forever, which are constantly and vigorously improving conservation actions by maintaining transparency, supporting effective partnerships, using the best possible science and investing in the best people. Together we are determined to ensure that tigers thrive now, and long into the future.

To help tigers in the wild, please donate to
the Panthera-Save the Tiger Fund’s Tigers Forever Program.


Read a personal appeal from Dr. Alan Rabinowitz to help turn the tide for tigers.

View Panthera’s Tiger Infographic.


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


یک ايرانی برنده جايزه معتبر بين المللی "رابينويتز – کاپلان برای نسل آينده در حفاظت از گربه سانان Rabinowitz-Kaplan Prize for the Next Generation in Wild Cat Conservation" در سال 2012 شد. محمدصادق فرهادی نيا در مهرماه سال جاری به عنوان برنده اين جايزه ارزشمند در سال 2012 انتخاب گرديد. اين جايزه که از سال 2007 توسط موسسه پانترا از آمريکا اهدا مي شود، هر سال به تنها يک نفر از سرتاسر دنيا که جوانتر از 40 سال بوده و فعاليتهای زيادی در زمينه حفاظت از گربه سانان انجام داده است، اعطا مي شود. به نقل از وب سايت مؤسسه پانترا، "اين افراد معمولا نماينده نسل آتی دانشمندان، متخصصين امور حفاظتی، سياست گذاران، طراحان و سياستمدارانی هستند که کمک کننده برای تضمين آينده حفاظت از گربه سانان هستند. اين افراد به شيوه ای مؤثر، تلاش های خستگی ناپذيری انجام داده و می دهند تا گربه سانان حفاظت شوند". مسئوليت بررسي اين جايزه برعهده تيمي از برترين متصصين حيات وحش دنيا از سازمانهای مختلف بخصوص اتحاديه جهاني حفاظت مي باشد و از همين رو، متخصصين مختلفي از سرتاسر دنيا که تلاشهاي زيادي در زمينه حفاظت از گربه سانان نموده اند براي دريافت آن کانديد مي شوند. در سال گذشته يکي از اساتيد دانشگاه آکسفورد موفق به کسب چنين مهمي شد و در سال جاري براي نخستين بار يک نفر از ايران و غرب آسيا، برنده اين جايزه ارزشمند و معتبر بين المللي گرديد.

 اطلاعات تکميلی در وب سايت www.panthera.org

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

وشته شده در ساعت 09:55:21 , مورخ 08/07/1391
کد خبر : 91071020
منبع: http://isdle.ir/news/index.php?news=8795

مقاله محمد علي اينانلو درباره علل کشته شدن محیطبانان و شکارچیان
آری برادر! این چنین است که کشته می شوید...


 

 

 بزرگنمایی
محمد علي اينانلو

  

تنها راه نجات و حفاظت طبیعت ایران، گفتگوی صریح و صادقانه با مردم، ارتباط درست و صمیمانه با مطبوعات و رسانه ملی و اجرای سریع و صحیح، عادلانه و بی شائبه اصل 44 قانون اساسی است.

  قوانین و مقررات سازمان حفاظت محیط زیست می بایست هر چه زودتر بازنگری و به روز شود.

  مدیریت طبیعت می بایست مثل طبیعت، همزمان لطیف و خشن باشد، مدیریت طبیعت ایران نیاز به احساسات لطیف بیهوده ندارد.

  خانه از پای بست ویران است***خواجه در بند نقش ایوان است. یعنی که مدیران محیط زیست در اندیشه ندادن پروانه اند در حالیکه تفنگ ها در سراسر کشور شلیک می کنند.


  علاوه بر " عملکردها " می بایست " عمل نکردهای !" سازمان حفاظت محیط زیست نیز مورد بررسی قرار گیرد.

  این مطلب، صرفا یک مطلب کارشناسی است، لطفا بر نیاشوبید و واکنش سریع نشان ندهید.

  به جای فکر انحلال اداره " شکار و صید" باید در پی تقویت آن باشید چرا که نبض " کشتن"ها و " کشته شدن" ها در این اداره می تپد.

در زنجیره حیاتی، حیوانات در فضای صورتی رنگ والت دیسنی با صلح و صفا در کنار هم زندگی نمی کنند، آنها مجبور اند که همدیگر را بخورند.

  کشورهائی نظیر مجارستان و لهستان و رومانی و بلغارستان و سوئد و دانمارک سالیانه دهها هزار پروانه شکار صادر می کنند، بی آنکه تعداد حیات وحششان ذره ای کمتر شود.

  خانمهای مسنی که با چهره ای مهربان و چشمانی بیگناه در پارکها به کلاغها و گربه ها غذا می دهند در واقع حکم قتل بلبل ها را امضاء می کنند، چیزی در ردیف برخی از تصمیمات مدیران محیط زیست.

  تجربه نشان داده هر جا که شکارچی مجاز گشت می زند شکارچی غیر مجاز می گریزد.
 

خداوند همیشه نعمت منشاء اثر بودن را عطا نمیکند پس تا زمانیکه مسوولیتی دارید منشاء اثر باشید، درست بیاندیشید و درست عمل کنید.

  اجرای درست و بی شائبه اصل 44 قانون اساسی، اساسی ترین راه نجات محیطبانان از کشته شدن است.

  جوامع محلی و ایلی بسیار پیچیده اند، خون، خون دیگری درپی دارد، رسم "خون بس" هنوز در برخی از عشیره ها جاریست، جوانان را به جان هم نیاندازیم.

 

مقدمه


این مطلب بی تردید گروهی را خواهد آزرد چرا که گاهی پهلو به انتقاد می زند و اکثر ما علیرغم حرفهایی که میزنیم با انتقاد میانه خوشی نداریم، از آن میرنجیم، زود هم میرنجیم،گاهی نیز بر می آشوبیم و واکنش نشان میدهیم و اگر زورمان برسد تلافی میکنیم و گاهی هم "دوز" این تلافیها بسیار بیشتر از میزان انتقاد است اما باید نوشته می شد، یکصد و سیزدهمین محیطبان نیز کشته شد و لابد سیصد وشصت و ششمین "قاتل" نیز به قصاص محکوم خواهد شد هر چند که تعداد کشته شده های هر روزه اخبار رادیوها، تلویزیون ها و روزنامه ها آنقدر هست که یک کشته بیشتر در آنها تاثیری نداشته باشد اما سخت است خبر کشته شدن کسی را، کسانی را بشنوی که با او، با آنها روزهای متوالی در طبیعت به گشت رفته باشی از دیدن دشتی گسترده، رودی خروشان، آبگیری پر طراوت، آبشاری پیچان، پلنگی پنهان، یوزی گریزان، آهویی خرامان به هیجان آمده و در شبی تاریک و طولانی که ماه پنهان است و ستاره های درخشان همچون الماس در پهنه سپهر لاجوردین می درخشند دور آتشی زلال بنشینی و "او" در حالیکه برایت چای دودی ریخته و پیاله ای نیز خود در دستان زمختش می چرخاند برایت از کارهایش، هیجانهایش، کمبودهایش، امیدها و آرزوهایش بگوید و از کودک دوساله اش و از مادر پیرش که به عنوان آخرین آرزوی زندگی پای بوس ضامن آهو را می خواهد و حال می شنوی که مرده است، به همین سادگی، اتفاقی مکرر، کسی به شکار قاچاق رفته، محیطبان تعقیبش کرده، تیراندازی شده و تمام... می-اندیشی که کدام مصلحت است؟ مصلحت اندیشی که کسی، کسانی از مطلبت آزرده نشود، خشم نگیرد یا که به پشتوانه تجربه نیم قرن در طبیعت بودن راه هایی را میدانی که اگر به کار بسته شود شاید از تعدادی از این قتلها جلو گیرد، آیا می شد که "عبدالله" کشته نشود و " اسعد" محکوم به اعلام نباشد؟

خبر کشته شدن محیطبان "عبد الله یاری" در همدان، انعکاسی کم پیدا کرد، چند تن از همکارانش در مراسم شرکت کردند، مدیرش سعی کرد که در قطعه شهداء دفن شود، چند خبر کوتاه و چند مطلب احساساتی در روزنامه ها، همین و دیگر هیچ، همچنان که پیش از این نیز اتفاق افتاده بود، چند خبر و چند مطلب که همگی به "خود" موضوع پرداخته بودند بی هیچ کنکاشی در ریشه یابی و هیچ بحثی در چاره جوئی، آیا هیچ راهی نبود که "عبدالله" کشته نشود؟

این مطلب مستقیما به مدیریت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست می پردازد اما نه لزوما مدیریت فعلی شاید حداقل از بیست سال پیش به این سو، از زمانیکه تعداد محیطبانان شهید از صفر به ده و بیست و پنجاه و صد و سیزده رسید، تعداد نامعلومی نیز در زندان و محکوم به قصاص و دیه و تعداد نامعلومی نیز شکارچی کشته شده که به هر روی از جوانان همین کشورند و مسلما جریمه شان کشته شدن نبوده است. بی-تردید این مطلب گروهی را خواهد آزرد چرا که گاهی پهلو به انتقاد می زند و برخی از ما تحمل انتقاد را نداریم اما امیدوارم این "برخی" که شاید هم از مقامات باشند برخالف رویه معمول این بار برنیاشوبند، این مطلب را یک نظر کارشناسانه تلقی کرده و آن ها نیز برای پیشگیری از قتل های بیشتر در پی چاره جویی باشند و بیاندیشند حتما راه هایی بوده است  که "عبدالله" کشته نشود و "اسعد" در زندان نپوسد، راههائی که پیش از این اندیشیده نشده، مسلما راه چاره بسیار است اما یکی از اصولی ترین و اساسی ترین راهها برای پیشگیری از درگیری ها اجرای درست، واقعی و به دور از شائبه اصل 44 قانون اساسی است.

معمولا برای قضاوت در مورد اشخاص، بیلان "عملکرد" آنها را در نظر می گیریم اما در این میان چیزی هم هست با عنوا ن "عمل نکرد!" که بی تردید آن نیز میبایست مورد ارزیابی قرار گیرد و در این مقال در مورد مدیران تصمیم گیر سازمان حفاظت محیط زیست هر دو در نظر گرفته شده است، کارهایی که این مدیران می-بایست انجام میدادند و نداده اند و کارهایی که نمی بایست انجام می دادند و داده اند که مجموع این "عمل کرد"ها و "عمل نکرد"ها، کار سازمان را به این وضعیت اسف انگیز کشانده که مجبورند برای چرخش امور سازمان دست به فروش پارک پردیسان بزنند.


به نام خدا

خبر خیلی کوتاه بود و در هیاهوی المپیک گم شد "یک محیط بان در همدان کشته شد" آهی و افسوسی و طبق معمول چند مطلب احساساتی در روزنامه ها و دیگر هیچ. محمد بنا  تا اطلاع ثانوی قهرمان ملی شد. یوسف کرمی خراب کرد. حق عبدولی را داوران خوردند اما مقامات بلند مرتبه کشور دستور دادند که او را هم طلائی کنند و برابر دیگران که مدال طلا گرفتند تشویق شود، که حق هم همین بود. رباط  صلیبی، کشتی گیر ما پاره شد اما باز هم با غیرت و همت مثال زدنی به کشتی ادامه داد و همه تحت تاثیر قرار گرفتند. چرا که مایه گذاشتن از جان در راه انجام وظیفه واقعا مقدس است و مردم را تحت تاثیر قرار می دهد و این محیطبان هم همین کار را کرد. جانش را گذاشت اما بدون هیچ بازتابی. آیا حقش کمتر از حق "عبدولی" بود و یا اینکه دهندگان طلا به عبدولی می توانستند از پوشش رسانه ای  بهتری بهره مند شوند به امید آینده ای  بهتر، وزارتی، وکالتی، سفارتی. البته اندیشیدن به آینده بهتر، حق هر کسی است. اما در این میان حق "عبدالله" کجا رفت؟ آیا حق بنده خدا کمتر از حق بنده ولی است؟ بگذریم. 

خون این جوان بد جوری اذیتم میکند. همه مردم ایران از طریق تلویزیون در جریان قهرمانیهای  المپیک قرار گرفتند اما چند نفر، تنها چند نفر از طریق تلفن خبر قتل محیطبان را شنیدند، گریستند و نوشتند و در تشییع جنازه غم انگیزش شرکت کردند. اما کودک دو ساله عبدالله هیچیک را نشنید چرا که مادر داغدار در داغ شوی، با چشم اشکبار به وظیفه لایزال مادری خود عمل می کرد. در گوش کودک تازه ی، تازه بی پدر، لالائی میخواند، خبر خیلی کوتاه بود و در هیاهوی المپیک گم شد:
محیطبان "عبدالها یاری" سرپرست منطقه حفاظت شده خان گورمز همدان طی یک درگیری با شکارچی غیر مجاز کشته شد.

همچنان که خبرهای پیشین چند روزی هیجان ایجاد کردند و رهاشدند، محیطبانی که در خراسان کشته شد،  دیگری در سمنان و دیگری و دیگری و دیگران در سراسر کشور و آن دیگری که کشته نشد، کشت و حالا دارد در زندان یاسوج می پوسد و دلخوشی اش اینکه گاهی از زندان به من و دیگری تلفنی بزند و درد دلی و گریه ای که: به خدا فقط ده روز بود عقد کرده بودم و چه آرزوها و چه ها که در دل و در سر داشتم، راستی الان چند نفر از احوال "اسعد تقی زاده"، خبر دارند در زندان یاسوج، مگر در اعتراض به حکم اعدام همین محیطبان نبود که مقاله های سوزناک نوشته شد و سایتها و راه پیمائیها و تجمعها و .... پس چه شد؟ چرا رها شد، چرا فراموش شد، چرا آتش هیجان ها خوابید؟ راستی چرا ملتی این چنین هیجانی هستیم؟ چرا ناگه جوگیر میشویم، گاو و ماهی را به هم می¬دوزیم، سر و صدا به پا می کنیم و بعدا انگار نه انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته، انگار نه انگار که برای محیطبان یاسوجی این همه پستان به تنور چسباندیم انگار نه انگار که آن  همه سر و صدا کردیم. ای شمایی که آن همه مقالات سوزناک نوشتید، سایت راه نداختید، امضاء جمع کردید، تف و لعنت کردید، راهپیمائی راه انداختید، آیا می دانید که "اسعد" دارد در زندان یاسوج می پوسد؟ به همین زودی یادتان رفت؟ آن همه هیجان، آن همه احساس و دلسوزی ...

دستم به نوشتن نمیرود اما خون این جوان و جوانهائی که پیش از او کشته شدند و محکومیت اعدام دیگری، قلم را بدون من روی کاغذ می دواند، آخر بنویسم که چه؟ با امید به چه نیتجه ای، مگر بیست سال پیش ننوشتم و رئیس، زنگ نزد که: "من در این مجله را تخته می کنم!" منظورش مجله شکار و طبیعت بود که آن زمان سردبیرش بودم و مطلبی نوشتم "امکان اجرای قانون"، نمی دانم این جمله از کیست، بسیار پر معناست : "قانونی را که نمی توایند اجرا کنید وضع نکنید" من هم همین را نوشتم، آن زمان یعنی در سال هفتاد و یک -درست بیست سال پیش- تعداد کمی محیطبان و شکارچی کشته شده بود اما من به عنوان کسی که عمرش را در طبیعت سر کرده  و با زیر و بالای آن آشناست هشدار دادم، می دانستم که وضع مقررات ناپخته و غیر کارشناسانه خطرناک است، واضعینی که در اتاق¬های راحت ریاست و مدیرت و معاونت در امانند، اما مجری همان قانون  یعنی محیطبان در خطر، در طبیعتی خشن که "واضعین" هرگز آن را تجربه نکرده¬اند.

در آن زمان تعداد کمی محیطبان و شکارچی کشته شده بود اما مسئولان اسبق و سابق و لاحق  بی توجه به هشدارها راه خودشان را رفتند و می روند و اینگونه است که با قتل عبدالله یاری، تعداد محیطبانان شهید یکصد و سیزده نفر و به قولی تعداد شکارچی کشته شده سیصد وشصت و پنج نفر، تعدادی نیز از هر دو طرف در زندان و محکوم به دیه و در انتظار اعدام در یک قدمی چوبه دار، و جالب تر از همه واکنش همکاران خودم بود که ای قاتل، ای جانی، ای شکارچی! تو داری از شکار و شکارچی طرفداری می کنی و با این طرفداری اگرخودت هم اسلحه را کنار گذاشته باشی ترویج قتل و کشتار می¬کنی، مقالاتی به شدت احساساتی البته از سر دلسوزی اما کاملا غیر کارشناسانه و جالب اینکه برخی از مقامات محیط زیست هم که شاید میتوانستند کاری بکنند از ترس همین قلمهای دلسوز احساساتی کاری نکردند و اینگونه شد که همواره احساسات، منطق را تحت الشعاع قرار داد و به جای اینکه علت قتل محیطبان کارشناسانه ریشه یابی شود و چاره ای پدید آید در لفافی از حرف های سانتی-مانتال مقطعی گم شد و بی آن که علتها واکاوی شوند مثل هر تب تند دیگری زود به عرق نشست. و اما در این مطلب به هیچ وجه در پی گله گذاری و ذکر مصیبت و پرداختن به گذشته نیستم. حتی این مطلب یک مقاله انتقادی هم نیست، لطفا دوستان طبق معمول بر نیاشوبند و دست به تهدید و تحریم نزنند فقط کمی بیندیشند ضرر ندارد، این مطلب یک مطلب صرفا کارشناسی است و برآمده از دل نیم قرن تجربه در بیابان، ای کاش که اینطور نبود اما خون "یاری" و محکومیت اعدام "تقی زاده" و چند تن دیگر موجب نوشتن این مطلب است.

لطفا بیائید به جای احساساتی شدن برای یکبار هم که شده بی¬طرفانه، عاقلانه، موشکافانه و کارشناسانه به موضوع نگاه کنیم، به جای "معلول" این بار"علت" را دریابیم، علت قتل محیطبان. حال ببینیم که برای این تحقیق چه داریم:

1. علت همه قتل ها : "شکار غیر مجاز"

2. آمار رسمی یکصد وسیزده محیطبان شهید.

3. آمار غیر رسمی، سیصد و شصت و پنج شکارچی کشته شده.

4. آمار اعلام نشده، تعداد محیطبان زندانی و محکوم به اعدام و دیه.

5. آمار اعلام نشده، تعداد شکارچی محکوم به قصاص و زندان ودیه.

ای کاش که به آمار و گزارشهای این قتلها که در سازمان محیط زیست مضبوط است دسترسی داشتم، آنگاه با نگاهی دقیقتر می توانستم تک تک آنها را واکاوی کنم، در هر حال با همین داشته های کم، مطلب را می شکافیم، اما نه مفصل بلکه خلاصه و مجمل. چرا که حوصله این چنین مقالی از حوصله روزنامه و خواننده خارج است، آماده ام  تا موضوع را در یک جلسه کارشناسی با حضور کارشناسان، مسئولان محیط زیست، رسانه ها و حتی مجلس و دیگر و دیگران به بحث بگذارم، شاید که راهی باشد برای پیشگیری از قتل های بیشتر و مسلما "در این شکافتن موضوع، اول از خودمان آغاز می کنم – از رسانه ها و رسانه ای ها  چرا که اول باید سوزن را به خودمان بزنیم تا بعد دیگران نیش جوالدوز را تاب بیاورند، نقش ما در این قتلها و شاید پیشگیری از آنها چه حد بوده است؟ :

الف- رسانه ها :

مروری در پرونده قتل محیطبانان، بخصوص در بیست سال گذشته، تنها تعدادی مطلب و مقاله احساساتی به دست میدهد در طعن و لعن شکار و شکارچی و مقداری حرفهای احساساتی بی هیچ ریشه یابی و تحقیق و علت و معلول و راه حل و غیره  و بعد فراموشی و نسیان و سپردن موضوع به عهده تعویق تا قتلی دیگر و احساساتی شدن از سر نو تا اطلاع ثانوی، واقعا وظیفه حرفه ای رسانه و رسانه ای چیست؟ نمی خواهم درس مطبوعات بدهم اما این وظیفه هر چه که باشد گرفتار شدن در جو هیجان موجود و هیجانی شدن مقطعی نیست، یک رسانه ای حرفه ای بی تردید می بایست از موضعی بالاتر از مردم عادی به قضایا بنگرد، حتی گاهی می بایست هیجان را بخواباند نه که به آن دامن بزند چرا که این هیجانی شدن، گاه نتیجه عکس می دهد، چنان که در موضوع "اسعد تقی زاده" نتیجه عکس داد و احتمال رضایت خانواده  مقتول را به تعویق انداخت و در این میان مدیر کل حقوقی سازمان حفاظت محیط زیست هم به کمک رسانه ها  و رسانه ای های غیر حرفه ای آمد و با "اراذل و اوباش" خواندن خانواده مقتول در یاسوج عملا امکان هر گونه رضایت و مصالحه ای را زیر سوال برد. در حالیکه خانواده "رضائی" در یاسوج خانواده ای سرشناسند، فرهنگی اند، خانواده شهیدند. حال، پسر جوانشان به هر دلیل با عده ای شکارچی همراه شده و تیر قضا به زندگی اش پایان داده، این دلیل نمی شود که این خانواده محترم را "اراذل و اوباش"  بنامیم، نتیجه همین میشود که شد؛ اسعد تقی زاده  پنج سال است که در زندان است، زیر چوبه دار بی هیچ نشانه ای از مصالحه ای، مادر مقتول رضایت نمیدهد، این خانواده از سوی روزنامه ها و کارشناسان کارنشناس احساس حقارت میکند، حق هم دارد، جوانش را از دست داده  و به جای دلجویی به او توهین هم شده است، اما با همه اینها من اطمینان دارم که خانواده محترم رضائی راضی به مرگ اسعد نخواهد شد. بپذیریم، واقعیت این است که رسانه ای های حرفه ای چه در مطبوعات و چه در رسانه ملی در زمینه طبیعت و محیط زیست بسیار کم داریم، آنها به مقوله طبیعت بیشتر به شکل سیزده بدر نگاه می کنند، بسیار احساساتی، زود تحت تاثیر قرار می گیرند. جو گیر می شوند و عجولانه می نویسند، می گویند و اظهار عقیده می کنند. "عقیده ای که بیشتر القائی است تا ذاتی و در این میانه به اصطلاح کارشناسانی که تنها در کلاس های دانشگاه درس طبیعت خوانده اند به کمک می آیند و به این جو ملتهب احساساتی دامن می زنند و با گفتن و نوشتن مطالب احساساتی و سانتی مانتال و مردم پسند با تاریخ مصرف کوتاه کار را بدتر می کنند؛ دوستان عزیز، سروران، کارشناسان و همکاران!

باور بفرمائید ما در دنیای کارتونهای والت دیسنی زندگی نمیکنیم  که در یک جنگل  رنگارنگ همیشه بهار همه موجودات از گوزن و ببر و آهو و پلنگ و میش و خرس و کبک و عقاب و قرقاول و شاهین و بلبل و سنجاب و خرگوش در یک فضای لطیف صورتی با هم آواز می خوانند و حرکات موزون انجام میدهند و از چشمه سفید برفی و زیبای خفته آب میخورند و هیچکدام نظر بدی به هم ندارند. ما در دنیای واقعی زندگی می کنیم که خداوند زنجیره حیات را آفریده است که دانشمندان به آن اکوسیستم میگویند و در این اکوسیستم طبیعت همه باید و مجبورند که همدیگر را بخورند و گرنه نظام هستی از هم میپاشد، آری عزیزانم  دنیای واقعی کمی خشن تر از دنیای فانتزی است. لطفا دقت کنید در این دنیای واقعی چشمان علفخواران در دو طرف سر قرار گرفته که اطراف را بپاید تا خورده نشود و چشمان گوشتخواران پهلوی هم و رو به جلو که مستقیم به دنبال شکار باشد؛ آخر من چه بگویم، این الفبای دانش قلم زدن درباره طبیعت است و در این میان اگر ما بخواهیم همه آنها را در یک صف قرار دهیم و نخواهیم که هیچیک دیگری را بخورد نظم هستی رابه هم زده ایم و اگر در مدیریت طبیعت احساساتی و غلط عمل کنیم آنگاه است که عبدالله و مجتبی کشته می شوند و اسعد پای چوبه دار میرود. چه بخواهید و چه نخواهید واقعیت این است. بی پرده بگویم در این چند سال به  جز  چند مطلب از "مژگان جمشیدی" که ریشه در ریشه یابی داشت مطلب دیگری از رسانه ها ندیده و نشنیده ام.

ب- مردم :

مردم ما هم که ماشاءالله احساساتی و زود رنج و جوگیر؛ زود و سریع و با درجه بالا تب میکنند و سریع هم عرق میکنند، تلفن میکنند، پیامک میزنند، گروههای مردم نهاد درست میکنند، در پارکها تجمع میکنند، راهپیما ئی میکنند، شعار میدهند، بعد هم خیلی زود متقرق می شوند و فراموش میکنند تا هیجانی دیگر، المپیکی، لیگ فوتبالی، استقلالی، پرس پولیسی ... راستی الان چند نفر از آنهائی که برای محیطبان زندانی تجمع کردند یادشان هست که "اسعد تقیزاده" در زندان یاسوج می پوسد؟ چند نفر ازآنها در میان هیاهوی المپیک به قتل "عبدالله یاری" واکنش نشان دادند؟ واقعیت این است که زود تب می کنیم و زود عرق.

ج – سازمان حفاظت محیط زیست:

نگاهی به آمار بکنیم، یکصد و سیزده  محیطبان شهید، در آمار کمی دقیقتر بشویم، از این صد و سیزده نفر چند نفر محیطبان معمولی و چند نفر از مقامات بالای سازمان هستند؟ حال درست در همین جا باز هم مطلب "امکان اجرای قانون" ، پیش می آید، از آنهایی که مقررات وضع میکنند هیچ نامی در میان کشته شدگان نیست، شهیدان فقط و فقط در پائین ترین سطوح طبقات اداری سازمان محیط زیست اند، یعنی محیطبانان ساده، حداکثر سرپرست پاسگاه، که در این میان در درگیریها محیطبانان ساده می کشند و به قصاص و دیه محکوم میشوند یا کشته می شوند؛ رده بعدی که گرفتار می شود روسای ادارات شهرستانها و یا مدیران کل استانها هستند که می-بایست به دادگاه بروند، خانواده محیطبان شهید را دلداری بدهند، خدمت ولی دم شکارچی کشته شده برای گرفتن رضایت ریش گرو بگذارند، در هزار توهای سازمان دوندگی کنند، به هزار و یک نفر رو بزنند تا پول دیه محیطبانشان را جفت و جور کنند و باز هم از این یکی نیاسوده، یکی دیگر، چرا؟ روشن است که عواقب این گرفتاری ها از سطح مدیرکل بالاتر نمی رود، واقعیت این است که در این میان "پوتین"، نقش مهمی بازی میکند، منظورم رئیس جمهوری روسیه نیست، منظورم پوتینی است که به پا می کنند؛ گفته ام و می گویم :"کسیکه در زندگی، پوتین به پا نکرده حق ندارد برای کسیکه دو ماه یکبار پوتین از پا در نمی آورد قانون وضع کند" و همین فرمول ساده یعنی پا کردن پوتین فرهنگ خاصی را داراست که از محیطبان ساده آغاز شده، از رئیس پاسگاه و رئیس اداره شهرستان   می گذرد و حداکثر به مدیرکل ختم می شود.

شاید به همین دلیل است، پرونده ای که در پاسگاه بیابانی تشکیل میشود، به شهرستان و بعد به مرکز استان می آید. به محض اینکه به سازمان مرکزی حفاظت محیط زیست میرسد دیگر یک پرونده سراسر احساس با واقعیتهای ملموس بیابانی که احتمالا با سواد کم اما خلوص و یقین بسیار نوشته شده نیست؛ در سازمان مرکزی تنها به یک "مورد" تبدیل میشود، حتی اگر یک محکومیت به اعدام باشد،  قانونی که بالاییها در اتاقهای در بسته گرم و نرم و راحت وضع  کرده اند و محیطبان میبایست در محیطی خشن  اجرا کند، ای کاش آنهائی که این قوانین را مینویسند پیش از نوشتن دو ماه، فقط دو ماه، در پاسگاه "زمان آباد و طرود و سرباز و سهرین" خدمت میكردند؛ در هوای شصت درجه بالای صفر یا بیست و سه درجه زیر صفر، با موتور سیکلت محیطبانی به گشت میرفتند و در درگیریهای احتمالی شرکت میکردند، گاه با بدن جمع شده از ترس تیر و مخفی شده در پشت سنگ به مقررات غیر قابل اجرایی که بخشنامه کرده اند میاندیشیدند، رها کنم .... این همه پُر چانگی که کردم، از سر درد روی کاغذ آمد، همان دردی که پردیسان نشینان باید در آن شریک باشند با محیطبانانی که در سختترین شرایط و با کمترین امکانات و در دورترین مکانها خدمت میکنند و سر آخر هم یا میکشند و یا کشته میشوند و عاقبت در دفتر مدیران به عنوان یک "مورد" بررسی میشوند.
واقعیت این است که سازمان حفاظت محیط زیست سازمان خاصی است، کارش با اکثر ادارات و وزارتخانه ها  فرق دارد، مسئولیت  آن هم مسئولیت خاصی است، فرق دارد با همه این ها.

کسیکه مسوول محیط زیست میشود، از رئیس گرفته تا محیطبان معمولی می بایست آدم خاصی باشد، علاوه بر عشق و علاقه و شناخت و علم مدیریت باید صاحب هزار و یک تخصص دیگر هم باشد و یا بر اساس نخستین اصل علم مدیریت می بایست از متخصیین بسیاری استفاده کند، از متخصص طبیعت و حیات وحش گرفته تا حقوق و جامعه شناسی و مردمشناسی و روانشناسی کلی و قومی و بین المللی و از همه مهمتر استفاده به جا و به مورد از آنها؛ هیچ تردیدی نیست که آمدن دانشگاهی ها به سازمان محیط زیست اتفاق میمونی است، بار علمی سازمان را بالا میبرد، همچنین آمار برخورداری سازمان از مدارک دانشگاهی را، اما در برخی موارد کافی نیست، بخصوص در معاونتها و ادارتی که نیاز به دانش و تجربه و تخصص توام دارد در غیر این صورت حداقل باعث خنده  می شود و این خنده در فرهنگ بیابان یعنی بی اعتمادی به "رئیس" و دستورهایش، حکایت مدیر کلی که از دانشگاه آمده بود و در هنگام بازدید، دلسوزانه و واقعا از سر اخلاص گفت که: "این حیوانها را نترسانید از شکمشان معلوم است که حامله اند!" غافل از اینکه "کل" ها تازه آب خورده بودند و برجستگی شکمشان از آب زیاد بود، دوم اینکه حیوانها با داشتن شعور و غریزه خدادادی برعکس ما انسانها همیشه حامله نمیشوند، بخصوص در تابستان، چرا که در این صورت باید در زمستان بزایند که در آن فصل بچه هایشان میمیرند، اضافه بر این "کل" اصولا نوع نر"کل و بز" است و تا  جائی که  تجربه و علم ثابت کرده نرها معمولا حامله نمی¬شوند!

از این دست مثالها در مدیریت محیط زیست بسیار است اما اکثر مدیران  سازمان این را نمیدانند و به همین دلیل است که شخصی مانند"دکتر صدوق" که عمری را علمی و عملی در طبیعت گذرانده از معاونت برکنار و شخصیتی دیگر که از دانشگاه آمده جایگزین میشود، بی تردید معاون فعلی محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان از نظر علمی شخصیت ارزشمندیست اما در جای خود، ایشان در همان پست آموزشی میتواند با تکیه بر دانش دانشگاهی منشاء اثر بسیاری باشند، اما محیط طبیعی، محیط خاصی است، به همان اندازهای که زیباست، خشن است، احساسات بیهوده را بر نمی تابد، احساساتی شدن در یک زمینه، پیامدی خشن در زمینه ای دیگر دارد که کشته شدن محیطبان یکی از آنها است. مدیریت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست ایران با این همه تنوع طبیعی و قومی و فرهنگی نیاز به سالها تخصص و تجربه  علمی و عملی دارد. گاهی بسیار خشن است و احساسات لطیف را بر نمی¬تابد.  به سرعت  از لطافت و زیبائی به خشونت میگراید و علاوه بر احساسات لطیف و تفکر ثواب و گناه احتیاج به تجربه¬های خاص دارد، به ویژه در زمینه شکار. در این زمینه می توانید از دانش و تجربه شخصی مثل مهندس "مزینانی" استفاده کنید که چم و خم کار را خوب میداند. سازمان می-بایست حتما از تجربیات چنین مدیرانی که در بدنه محیط زیست کم هم نیستند نهایت استفاده را ببرد و به جای فکر انحلال اداره "شکار و صید" میبایست در پی تقویت آن باشند چرا که نبض "کشتن" و"کشته شدن"ها در این اداره می تپد.

د – شکار

لطفا عصبی نشوید، سعی در ترویج کشتار حیوانات ندارم، قانون همه چیز را حساب کرده است. از خلاف و تخلف و جنحه و جنایت؛ از قتل گرفته تا تجاوز به عنف و لواط تا تخلفات رانندگی که همه آنها را به عنوان واقعیتهای موجود و معمول اجتماعی پذیرفته و به جای نادیده گرفتن سعی در قانونمندی آنها کرده، تخلفات، واقعیت¬های اجتماعی¬اند و تخلف در شکا ر نیز، اصولا مقوله "شکار" یک واقعیت اجتماعی در جهان است. یک پدیده واقعی اجتماع، چه بخواهیم و چه نخواهیم میلیون¬ها نفر در دنیا به شکار می¬روند حال کدام بهتر است؟ آن را نادیده بگیریم، صورت مسئله را پاک کنیم و با "انشاءالله گربه است" از کنار آن بگذریم و یا به عنوان یک واقعیت واقعی اجتماع بپذیریم؟ در صورت اول همین است که هست. یعنی به شکار میروند، حیوان کشته می-شود، درگیری میشود، شکارچی و شکاربان هم کشته میشوند، آیا بهتر نیست که این واقعیت را چه بد و چه خوب بپذیریم و سعی در قانونمندی آن کنیم و در این صورت مثل مسوولان محیط زیست ساده اندیش نباشیم، یک کلام، "پروانه شکار نمیدهیم"، همه تفنگ به  دستها تفنگهایشان را غلاف میکنند، بعد از مسواک، به پاپا و ماما شب به خیر میگویند و لالا میکنند و خواب رنگی می بینند، دشتهایی پر از آهو، صخرههایی مملو از کل و بز، کوههایی سراسر گله های قوچ و میش و یکی از مسئولان محیط زیست با چشمانی مهربان و حرکاتی آرام و موزون نی لبک میزند، در دستگاه شور، خیلی شور... پس چرا این همه آدم کشته می شود؟ کمی واقع بین باشیم، ندادن پروانه، ساده اندیشیها و وضع مقررات و قوانین غیر کارشناسانه راه  به جایی نمی برد؛ در صورت عدم اجرا،  قانون بی اعتبار میشود و در صورت اجرا، درگیری پیش  می آید، واقعیت این است، برخی از مردم به غلط و یا به درست شکارچی اند، ندادن پروانه فقط سازمان را  از یک درآمد مشروع که می تواند به حفظ محیط زیست کمک کند محروم میکند و از سوی دیگر آمار تخلفات را بالا میبرد؛ تخلفاتی که گاه منجر به درگیری، تیراندازی و قتل می شود. در ایران بیش از یک میلیون نفر اسلحه مجاز دارند و بسیاری نیز سلاح غیر مجاز، از یک سو جواز میدهید، سلاح شکاری مجاز به مردم میدهید، سهمیه فشنگ می دهید و از یک سو شکار را به بهانه حفاظت از حیات وحش قدغن میکنید؟ این یک بام و دو هوا چه معنایی دارد؟ آیا میدانید که در ایران چند نفر از فروشگاههای سلاح گرفته تا مهمات سازی و توریسم  و بلد محلی و راننده و غیره به صورت کاملا قانونی و حلال از طریق شکار ارتزاق میکنند؟ تکلیف آنها چیست؟ بهانه - از دلسوزی های سانتی مانتال که بگذریم- حفظ جمعیت حیات وحش است. ما هم قبول داریم شکار بی رویه جمعیت حیات وحش را به خطر می اندازد، اما آیا ندادن پروانه چاره کار است؟

مگر نه اینکه سازمان حفاظت محیط زیست هرگز برای پارکهای  ملی و پناهگاههای حیات وحش پروانه صادر نکرده است؟ در این صورت میبایست پناهگاهها و پارکهای ملی مملو از حیات وحش باشد. پس چرا نیست؟ چرا جمعیت قوچ و میش و کل و بز پناهگاه حیات وحش خوش ییلاق از پانزده هزار به زیر دو هزار رسیده است؟ چرا جمعیت حیات وحش پارک ملی گلستان از بیست هزار به دو هزار رسیده است؟ چرا موته، چرا پرور، چرا قمیشلو، چرا کلاه قاضی، چرا بمو، مگر در این جاها پروانه داده اید که جمعیت حیات وحشش این همه کم شده؟ از دیگر سو در ایران بالغ بر یکصد و هفتاد گونه پستاندار و بالای پانصد گونه پرنده زندگی میکند، در حالیکه حیوانات قابل شکار پستانداران کمتر از بیست گونه است که از میان آنها قوچ و میش از آمار بالاتری برخوردار است و از میان پانصد گونه پرنده  کمتر از پنجاه گونه آن قابل شکار است، اگر شکار به تنهایی عامل انقراض نسل حیات وحش است پس چرا تعداد حیوات غیر قابل شکار این همه کم شده؟ مگر روباه و شغال و گرگ و و کفتار و گورکن و فلامینگو و کاکائی و سلیم و چکاوک و عقاب و دلیجه و دیگر و دیگر حیوانات هم  قابل شکارند که تعدادشان به طرز محسوسی کم شده؟ خیر دوستان علت جای دیگریست و ندادن پروانه شکار نوعی ساده اندیشی، رفع مسئولیت و پاک کردن صورت مسئله است، و متاسفه نتیجه بی تردید آن کشته شدن "یاری" و "یاری ها" است.

بهتر است جغرافیای نگاهتان کمی گسترده تر باشد. مثلا کشورهای بلوک شرق سابق اروپا، نظیر مجارستان و لهستان و رومانی و بلغارستان و بالاتر از آنها سوئد و دانمارک و روسیه و کشورهای آسیای میانه و دیگران سالیانه هزاران هزار پروانه شکار صادر میکنند. بی آن که ذره ای از جمعیت شکارشان کم شود، در کانادا می توانید با خرید یک بلیت شکار صد و بیست دلاری ده گوزن شکار کنید بی آنکه خطر کم شدن جمعیت حیات وحش در پی داشته باشد، و سراسر سال میتوانید ماهیگیری کنید، پس عیب کار کجاست؟ مسلما صدور پروانه شکار نیست عیب کار در عمل نکردن سازمان حفاظت محیط زیست به یکی از وظایف اصلی خویش است، یکی از وظایف اصلی سازمان محیط زیست طبق بند ت ماده شش قانون شکار و صید "تکثیر و رهاسازی حیوانات است"، وظیفهای که سالهاست فراموش شده و همین فراموش شدن یکی از دلایل مهم کشته شدن محیطبان وشکارچی است.

راستی قاتل واقعی کیست؟ آن که ماشه را میکشد و یا آنکه زمینه  کشیدن ماشه را فراهم می کند؟ منطق و عملکرد دلسوزانه مسئولان محیط زیست مرا به یاد خانمهای مسنی می اندازد که در پارکهای تهران با چهره ای مهربان و چشمانی بی گناه به گربه ها و کلاغها غذا میدهند، آنها هم کاملا به درستی کارشان ایمان دارند اما واقعیت این است که آنها هم نمیدانند چه میکنند، آنها نمیدانند که با ازدیاد  هر کلاغ  یا هر گربه جان دهها بلبل به خطر می افتد، تا جائیکه میدانم گربه ها هویج و کرفس نمی خورند، راستی چند وقت است که در تهران صدای بلبل نشنیده اید؟  لطفا یک روز شمارش کنید در یک ساعت قدم زدن در یکی از پارکهای تهران چند کلاغ می بینید و چند بلبل؟

بعد از اینکه شمارش کردید پی خواهید برد که آن خانم مسن با پروراندن کلاغها و گربه ها در واقع دلسوزانه حکم قتل بلبلها را صادر می کند، چیزی در حدود دستورات مدیران  محیط زیست و نوشته های احساساتی روزنامه نگاران و کسانیکه میان کارشناسی و روزنامه نگاری  سرگردانند.

از سوی دیگر به دلیل کمبود محیطبان، امکانات و ماشین و موتور و بنزین و غیره، امکان گشت زنی ماموران در مناطق کم شده است. تجربه نشان می دهد هر جا که شکارچی مجاز گشت می زند شکارچی غیر مجاز می-گریزد، باور کنید و باز هم لطفا عصبی نشوید قصد ترویج کشتار حیوانات را ندارم، تنها ازواقعیتها صحبت می کنم. تا الان صد و سی محیطبان کشته شده اند یعنی اینکه حداقل صد و سی نفر به آنها شلیک کرده اند، لطفا جستجو کنید، آیا میان این صد و سی شلیک کننده حتی یک نفر شکارچی مجاز هست؟ یا همه غیر مجاز بوده اند؟ اگر پس از جستجو و آمار دقیق به این جواب رسیدید لطفا به دنبال علت و نتیجه هم باشید. شکارچی دارای پروانه، انسانی خلاف کار نیست، حتی یار و یاور محیط زیست است و این را برخی از مدیران با تجربه محیط زیست در قزوین و سمنان و فارس و گلستان و دیگر جاها دریافته و با بنیان نهادن جمعیتهای حفاظت محیط زیست و جلسات همدلی با شکارچی ها، علاوه بر کم کردن زمینه های تخلف، همکاران جدیدی نیز یافته اند؛ همکارانی علاقمند به حفظ حیات وحش، با امکاناتی به مراتب  فراتر از سازمان محیط زیست و جوانان و دانشجویانی که تنها علاقه دارند و لزوما نه امکانات. حال بیائید علاقه این جوانان را با امکانات شکارچیان علاقه مند به طبیعت و حیات وحش و عرصه ها و امکانات مدیران اجرایی و محیط بانان تلفیق کنید، آنگاه نتیجه را ببینید و خود قضاوت کنید که تا به حال چقدر بیراهه رفته اید. حال باز هم برویم سر اعداد و ارقام و آمار:

در عرصه شکار چه کسانی کشته می شوند؟

1. محیطبانان معمولی که با کمترین امکانات در محرومترین نقاط خدمت میکنند و تنها مامور اجرای مقرراتی اند که مقامات بالا وضع کرده اند.

2. شکارچیان غیر مجاز که معمولا از افراد فرودست اجتماع اند، اکثرا به دلایل معیشتی و اقتصادی اقدام به این کار میکنند، البته گاهی هم افراد دیگری هستند که به هر شکل  به شکار علاقه دارند و ندادن پروانه را به نحوی اجحاف تلقی کرده و به شکار غیر مجاز اقدام می کنند.

چه کسی میکشد؟

1. محیطبانان معمولی که در پایین ترین سطوح کارکنان سازمان محیط زیست قرار داشته پس از کشتن شکارچی به دیه و قصاص و اعدام محکوم می شوند و من میل ندارم به تبعات آن که خانواده ای بی سرپرست، زن جوانی بی شوهر، نوجوانانی بی پدر، اجتماعی بی رحم و آلوده و ... اشاره کنم.

2. شکارچیان غیر مجاز که اکثرا روستایی، محلی و از طبقات بی چیز اجتماع اند. اکثرا به دلایل اقتصادی اقدام به کشتن حیوات می کنند، اسلحه غیرمجاز دارند. محل زندگیشان در میان یا در کنار مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی است، معمولا هر روز و بی توجه به فصل به شکار می روند، حیوان نر و ماده و حتی حامله را شکار می کنند و هنگام دیده شدن، به دلیل جریمه های سنگینی که گاه به قیمت تمام زندگیشان تمام میشود به هر شکل اقدام به گریز میکنند حتی به قیمت کشتن و کشته شدن و در این میان حرمت خون محیطبان شهید این اجازه را  به سازمان محیط زیست داده است که همه کم بودها و کم کاری ها را تقصیر شکار و شکارچی بگذارد.

آنها با این کار در واقع نوعی نعل وارونه می زنند و فورا صورت مسئله را  با ندادن پروانه شکار پاک کرده و اوضاع را موقتا آرام می کنند و متاسفانه برخی از همکاران جوان من نیز مانند مردم عادی که اصل قضیه را نمی دانند گول میخورند و اصل موضوع ناگفته می ماند. کشته شدن شکارچی و محیطبان در شکار، آن هم در شکار غیر مجاز اتفاق می افتد، حال اصل موضوع چیست؟ اصل موضوع زمینه ای است که "تخلف در شکار"را به وجود می آورد و بخش اعظم زمینه سازی این تخلف حتما متوجه کم کاری یا بی تجربگی برخی از مدیران محیط زیست است به همین دلیل با زدن نعل وارونه در واقع، اجتماع و رسانه ایها را به دنبال معلول می فرستند تا علت اصلی که به وجود آوردن زمینه های تخلف است. از دید مردم و رسانه هائی که از مرگ یک انسان متاثر شده اند مخفی بماند.

دلایل این درگیری ها چیست؟

3. اولین دلیل مسلما احساس عدم تعلق و عدم مالکیت است، یک شکارچی محلی از زمانیکه چشم باز کرده با نکن و نرو و نزن روبروست که آنجا قرق سلطنتی است، آنجا منطقه حفاظت شده است، آنجا مال دولت است، آنجا فلان است و بهمان است، پس کجا مال ملت است؟ و این حلقه گم شده حق ملت و دولت است که متاسفانه سازمان محیط زیست آن را گم کرده و به هیچ عنوان هم قصد توضیح دادن دلایل آن را برای مردم ندارد، ما میدانیم مسئولان محیط زیست هم می دانند که "دولت گمارده مردم است تا انفال را برای عموم مردم محافظت کند" ، اما فلان روستائی همجوار توران و خوش ییلاق و بمو و قمیشلو نمی داند و این وظیفه سازمان حفاظت محیط زیست است که برای مردم توضیح دهد که این عرصه ها متعلق به شماست و ما برای شما حفاظت می کنیم. این چنین است که مفهوم "ما و شما"، مفهومی حاکمیتی پیدا می کند و نه حفاظتی و این چنین است که مردم روستایی بدون احساس شراکت، تعلق و مالکیت می خواهند که حق تضییع شده خود

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

برتریــــــن عکـــس های ســــــال 2012 از نگـــــــــاه

National Geographic

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید

لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشید
در صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را انتخاب کنید

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_01.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_02.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_03.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_04.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_05.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_06.jpg

 

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_07.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_08.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_09.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_10.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_11.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_12.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_13.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_14.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_15.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_16.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_17.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_18.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_19.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_20.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_21.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_22.jpg

 

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_23.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_24.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_25.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_26.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_27.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_28.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_29.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_30.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_31.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_32.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_33.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_34.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_35.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_36.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_37.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_38.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_39.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_40.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_41.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_42.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_43.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_44.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_45.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_46.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_47.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_48.jpg

national-geographic-photo-contest-2012/national_geographic_49.jpg

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

دیده بان حقوق حیوانات/ یگان امداد و نجات: یک گربه ماده عقیم شده آماده واگذاری است.

این گربه که در کلینیک کلبه حیوانات تحت درمان شکستگی لگن قرار گرفته، توان راه رفتن و کنترل دفع را به طور کامل بازیافته است.

شرایط حاضر:

اقدام های درمانی و پزشکی به طور کامل به همت کلینیک تخصصی کلبه حیوانات انجام شده است.

نیازها:

سرپرستی فردی آگاه و با محبت جهت بازگشت به زندگی طبیعی و با حداقل محدودیت.

فضای زیست مناسب برای حیوان سختی کشیده.

در صورت دارا بودن شرایط مناسب برای سرپرستی این گربه ستم دیده، از طریق ایمیل یا تلفن با یگان امداد و نجات تماس بگیرید. بی شک همراهی یک حیوان با چنین شرایطی از حمل آنچه «حیوان خانگی خاص» نامیده می شود افتخار آمیز تر است!

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

واگذاری حیوانات نیازمند سرپرست

______________________________________________________________________________________

دیده بان حقوق حیوانات به دلیل مخالفت بنیادی با اسارت حیوانات، طرفدار آزادی حیوانات و زیستمندی آنها در شرایط طبیعی است؛ همچنین با اهلی کردن گونه های جانوری اعم از حیات وحش، حیوان شهری و گونه هایی که از سر سودجویی حیوان خانگی معرفی می شوند، مخالف است. آنچه به عنوان «تربیت کردن» یک حیوان شناخته می شود را در واقع «بی تربیت کردن» و خارج کردن حیوان از شرایط زیستمندی طبیعی می دانیم. واگذاری یک جاندار فقط زمانی ناقض حقوق حیوانات نیست که ادامه حیاتش «نیازمند دخالت بشر» باشد، مخل زیستمندی موجودی دیگر نباشد و خللی به قوانین طبیعت وارد نکند.

واگذاری و نگهداری مخمل -گربه بالا- با توجه به شرایط موجود حیوان و عدم امکان بازگشت به محل زیستش در شهر، موجه تشخیص داده شد.

______________________________________________________________________________________

http://arw.ir/wp-content/uploads/2012/06/Animal-Rights-Watch-ARW-3869-Adopt.jpg

_______________________

صفحه مخصوص حیوانات واگذارشده

یک سگ با تنها دست باقی مانده در انتظار سرپرست/ واگذاری

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


این پستاندار تا ۷۰۰ کیلوگرم وزن دارد و به دلیل وضعیت خاص بدنش، تحرک کمی دارد؛ به همین دلیل به راحتی توسط شکارچیان صید می‌شود یا در برخورد با قایق‌ها آسی می‌بیند. به همین دلیل، نسل این موجود به شدت در خطر انقراض قرار دارد.

گاوهای دریایی (Manatee) در سواحل استوایی شرقی و غربی اقیانوس اطلس زندگی می‌کنند و در معرض خطرهای فراوانی قرار دارند، از برخورد با شناورها گرفته تا ورود مواد شیمیایی و سمی به آب‌های آزاد. در حال حاضر قوانیت سخت‌گیرانه‌ای برای حمایت از این پستاندار آبزی وجود دارد که متاسفانه به مقدار کافی در حمایت ازاین حیوان موثر نیست.
برای مشاهده این تصویر در ابعاد بزرگ که برایان اسکری، عکاس نشنال‌جئوگرافیک در سواحل فلوریدا گرفته، اینجا را کلیک کنید.

منبع: http://arw.ir/?p=36130

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ترور حیوانات افغانستان

 امروز رسانه های داخلی خبر دادند که برادران حامد کرزی در بدن یک سگ مواد انفجاری جابجا کرده و می خواستند در اولسوالی ادرسکن هرات منفجر کنند.

به گزارش کابل پرس این نخستین بار نیست که گروه قومی طالبان از حیوانات برای انجام بمب گذاری و انفجار استفاده می کنند. پیش از این طالبان از خر یا الاغ نیز برای انجام حملات مرگبار خود استفاده کرده بودند.

ترور حیوانات افغانستان

گروه قومی تروریستی طالبان که پشتیبانی و همراهی کامل حکومت مافیایی کرزی را با خود دارد در دو دهه ی گذشته مسئول کشتار ده ها هزار تن و آوارگی میلیون ها تن دیگر از مردمی هستند که بیشتر غیر پشتون می باشند. این گروه مسلح قومی که رابطه ی نزدیک با استخبارات کشورهای مختلف دارد در زمان حاکمیت خود بنام امارت اسلامی جنگ تمام عیاری را با غیر پشتون ها و زنان براه انداخته بودند که این جنگ همچنان ادامه دارد.

طبق گزارش ها و تصاویری که در رسانه های منتشر شده، طالبان از پوشش زنانه نیز در حملات خود استفاده می کنند.

منبع و تصاویر: کابل پرس

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 یک دامپزشک در مصاحبه با روزنامه همشهری مطالبی عجیب در رابطه ببیماری های حیوانات خانگی بیان کرده است.

به گزاش همشهری زندگی با سگ و گربه و تماس مستقیم با این دو حیوان، بدون تردید خطراتی را هم برای افرادی که به‌طور مستقیم با این حیوانات تماس دارند و هم برای سایر افراد جامعه به‌دنبال خواهد داشت اما برخی از افراد به سادگی از کنار این آسیب‌ها می‌گذرند و نسبت به آنها بی‌توجه هستند و این همه درحالی است که بارها و بارها کارشناسان بهداشتی نسبت به انتقال بیماری‌هایی که از راه حیوانات ممکن است به انسان سرایت کنند هشدار داده‌اند.

بیماری‌های انگلی، ویروسی و باکتریایی تنها بخشی از خطراتی است که از تماس مستقیم و غیرمستقیم با حیواناتی نظیر سگ و گربه می‌تواند عاید انسان شود.دکتر علی رضا فاتح‌نیا، دامپزشک، درباره بیماری‌هایی که از سگ و گربه به انسان منتقل می‌شود به همشهری گفت: بیماری‌هایی که از دام‌های کوچک به‌ویژه سگ و گربه به انسان منتقل می‌شود، شامل بیماری‌های انگلی، ویروسی و باکتریایی است.

او افزود: خطرناک‌ترین بیماری که احتمال انتقال آن از سگ به انسان وجود دارد بیماری کیست هیداتیک است که از جمله بیماری‌های انگلی و چرخه‌ای است که می‌تواند روی جگر و ریه انسان تولید کیست‌های متورم و خطرناک کند و راه درمان آن هزینه‌بر و معمولا جراحی‌های بسیار حساس است.دکتر فاتح‌نیا گفت: کچلی نیز بیماری قارچی است که می‌تواند از راه پوست بدن گربه به انسان منتقل شود که اغلب درمان آن بسیار طولانی مدت است.

وی افزود:برای رعایت نکات بهداشتی لازم است از تماس مستقیم با این گونه حیوانات خودداری شود و آنها باید در خارج از محیط های مسکونی نگهداری شوند. دکتر رضا شیخ‌زاده، دامپزشک نیز در این‌باره به همشهری گفت: رعایت موارد بهداشتی در زمینه تماس با حیوانات ضروری است.

دکـتر شیـخ ‌زاده خـاطـرنـشان کرد:بیشترین بیماری‌هایی که از طریق حیوانات خانگی به انسان منتقل می‌شود انواع بیماری‌های انگلی جلدی و قارچی جلدی است که اگر فرد با حیوان آلوده تماس داشته باشد احتمال ابتلا به بیماری را دارد.دکتر شیخ‌زاده تأکید کرد: اینگونه خطر ها هنگام نگهداری حیواناتی از قبیل سنجاب و جوجه تیغی بیشتر دیده می شود.

جای هیچ حیوانی در منزل نیست

از لحاظ بهداشتی، جای هیچ حیوانی در منزل مسکونی نیست چون همه‌ حیوانات می‌توانند تعدادی از بیماری‌‌ها را به انسان منتقل کنند. نگهداری از هر نوع حیوانی در منزل عوارضی دارد که تشخیص برخی از این عوارض و بیماری‌ها در افراد مبتلا بسیار دشوار است و تشخیص آن در برخی دیگر امکان‌‌پذیر نیست. صاحبان سگ و گربه و به‌خصوص بچه‌های کوچک بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هستند.
نگهداری حیواناتی مانند سگ و گربه در محیط خانه ازجمله مواردی است که خطر ابتلا به‌ آسم را تشدید می‌کند.

همچنین بیماری خراش پنجه گربه یک نوع بیماری است که از گربه به انسان منتقل می‌شود. به‌طور معمول زیر ناخن گربه یکسری میکروب موجود است که درصورت چنگ‌زدن گربه به فرد و انتقال این میکروب‌ها از زیر ناخن به درون زخم، انسان سه‌روز متوالی تب می‌کند و گاهی نیز دچار تهوع و سردرد می‌شود. از سوی دیگر به‌دلیل اینکه اغلب افرادی که سگ خانگی دارند پس از تماس با حیوان دست‌های خود را نمی‌‌شویند، در بیشتر موارد میکروب‌های سگ به افراد منزل، منتقل‌ و احتمال انتشار میکروب بین اعضای خانواده نیز بیشتر می‌شود.

تحقیقات نشان می‌‌دهد که تقریبا بسیاری از میکروب‌های مدفوع سگ در اثر انگشتِ صاحبان آنها وجود دارد. همچنین ۱۰درصد از افرادی که در خانه سگ دارند، دارای زنجیره‌های باکتریایی E coli هستند که هم در حیوان و هم در صاحب آن مشاهده می‌شود.هاری نیز یک بیماری ویروسی فوق‌العاده کشنده است که موجب عفونت مرکز دستگاه عصبی می‌شود.

تمامی حیوانات خونگرم ممکن است به آن دچار شوند و به وسیله گازگرفتن توسط حیوانات هار، بیماری انتقال می‌یابد. سگ هار به طرز خطرناکی حالت تهاجمی به‌خود گرفته، تمایل شدیدی به گازگرفتگی اشیا، حیوانات و انسان، از جمله صاحب خود نشان می‌دهد و اغلب خود را نیز گاز گرفته و زخم‌های شدیدی در بدن ایجاد می‌‌کند.لیشمانیوز جلدی یا سالک نیز یک بیماری پوستی طولانی ‌مدت و بدون درد و تب، قابل انتقال بین انسان و تعدادی از حیوانات ازجمله جوندگان و سگ است.

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جنایت در حق حیات وحش

 ده میلیارد دلار! این فقط برآورد درآمد امسال جانیانی است که به فروش غیر قانونی محصولات و قطعات حیات وحش مشغولند. باندهای قاچاق مشابه باندهای مواد مخدر، اسلحه و انسان، غارت ویژه ترین گونه های حیات وحش را نیز آغاز کرده اند.

درآمد میلیاردی آنها از کرگدن ها و فیل ها، ببرها و سایر گونه های نادر است. جنایات آنها جان محیط بانان و مردم محلی حامی حیات وحش را نیز به تهدید می کند و حتی اقتصاد و امنیت کشورها را نیز به خطر می اندازد. این جانیان با پرداخت رشوه به مسوولین کشورهای فقیر و ارعاب جوامع ضعیف به اهداف شوم خود می رسند و در حتی برخی کشورها از گروه های تروریستی نیز پشتیبانی می کنند.

پیش بینی می شود امسال بیش از ۸ هزار کیلو شاخ کرگدن به بازار سیاه کشورهای آسیایی راه یابد و چون سال های قبل، ۳۲۰۰ ببر باقی مانده در جهان هدف شکارچیان قرار گیرند. جمعیت فیل ها نیز در خطر شدید است. در آسیای مرکزی از اواسط دهه ۹۰ میلادی تا کنون از هر دو فیل، یکی به صورت قاچاق شکار شده است.

با چنین جنایتی باید به سرعت برخورد کرد و نگرش جهانی به مساله را به شکلی اساسی اصلاح کرد. صندوق جهانی حیات وحش (WWF) قصد دارد این تجارت کم ریسک و پر سود را به تجارتی با سود کم و ریسک بالا تبدیل کند.

با امضای این تعهد نامه، تمایل خود را به جلوگیری از جنایت در حق حیات وحش نشان خواهید داد.

لینک مستقیم تعهدنامه:

https://support.worldwildlife.org/site/Advocacy?cmd=display&page=UserAction&id=664

__________________________

این بار ایران نیست!؛ شکنجه گران گربه تونسی هستند/ تصویر

اقدام کنید! از هواپیمایی فرانسه بخواهید به حمل میمون های آزمایشگاهی پایان دهد

پشت پرده معبد ببر: سوءاستفاده از ببرها، تجارت غیرقانونی، حیوان آزاری و گردشگرانی در معرض خطر

اقدام کنید! امضا برای توقف استفاده از چرم کانگورو توسط آدیداس

اقدام کنید! برای مخالفت با کشتار سگ ها در ایران

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بر همین اساس، “کریگ شارپ” از مرکز “پزشکی ورزشی و عملکرد انسان” در دانشگاه “برونل” لندن، اخیرا برخی از حیوانات که بهترین عملکرد در زمینه سرعت را دارند، رده بندی کرده است. یکی از حاضرین کلاسیک در این رده بندی، دونده قدرتمندی به نام چیتا با بیشینه سرعت ۱۰۴ کیلومتر در ساعت بوده، اما عملکرد برخی گونه های دیگر می تواند موجب شگفتی هرچه بیشتر انسان شود.

شاهین پرگرین

سریعترین حیوان جهان از نیروی گرانش و آیرودینامیک فوق العاده بدن خود برای کسب بیشینه سرعت ۱۸۵ کیلومتر در ساعت استفاده می کند. برای ثبت این رکورد از شیوه “شیرجه رادار” استفاده شده و حتی عنوان شده از طریق شیوه های دیگر ثبتسرعت، ارقام بیشتری نیز ثبت شده است.

اسپین تیلد سوئیفت

بر خلاف شاهین پرگرین که بیشنه سرعت خود را در زمان شیرجه کسب می کند، این پرنده می تواند در هنگام پرواز مستقیم به بیشینه سرعت ۱۷۰ کیلومتر در ساعت برسد. این پرنده ها در ضخره ها لانه گزینی کرده و در هوا به شکار حشرات می پردازند.

شمشیر ماهی

شمشیر ماهی توانایی شنا با بیشینه سرعت ۱۰۸ کیلومتر در ساعت را دارد. زائده شمشیر مانند این حیوان موجب ارتقا پویایی حرکتش در آب شده و از قدرت پرش چشمگیری نیز برخوردار است.

چیتا

این گربه گریز پا می تواند به بیشینه سرعت ۱۰۴ کیلومتر در ساعت رسیده و عنوان سریعترین موجود خشکی را به خود اختصاص دهد. چیتا به لطف ستون فقرات انعطاف پذیر خود می تواند گام هایی به بلندی ۷ تا ۸ متر بردارد. سرپنجه های بلند و غیر جمع شونده همانند کفش های دوندگان افزایش کشش را برای چیتا به ارمغان می آورند.

پرانگ هورن

پرانگ هورن گونه ای از بزهای کوهی آمریکایی است که می تواند به بیشینه سرعت ۹۳ کیلومتر در ساعت دست یافته و حداقل به مدت نیم ساعت با سرعت ۶۴ کیلومتر در ساعت به حرکت خود ادامه دهد. در حال حاضر، پرانگ هورن ها از جنوب غربی کانادا تا جنوب غربی آمریکا ساکن هستند و سریعترین حیوانات خشکی در نیمکره غربی محسوب می شوند.

 

شیر

شیرهای ماده می توانند به بیشینه سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت دست یابند. شیرها نیز مانند گربه سانان بزرگ دیگر به سرعتخسته شده و به واسطه اندازه کوچک قلب و ناتوانی در هماهنگی میان تنفس و گام هایشان تنها می توانند بیشینه سرعتشان را در مسافت های کوتاه حفظ کنند.

و اما انسان

ما هر چهار سال یک بار در مسابقات المپیک تابستانی یا مسابقان جهانی می توانیم بیشینه سرعت خود را جشن بگیریم. با وجود این، حتی بیشینه سرعت ۳۷٫۶ کیلومتری یوسین بولت نیز تنها اندکی بیشتر از سرعت شتر که می تواند به بیشینه سرعت ۳۵٫۳ کیلومتر در ساعت برسد، است.

 

 

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

 

مرگ دردناک یک پرنده؛ این پرنده را ما کشته ایم!! + عکس


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: جمعه 7 مهر 1386برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سوژه هایی جالب از تبلیـغات هـشدار دهنـده


آلودگی هوا و دریاها، از بین‌رفتن جنگل‌ها از جمله مشکلات زندگی امروز هستند؛ اما تلاش برای رفع آنان وجود دارد و این تلاش‌ها با آگاه‌سازی عمومی در سطح جهان باید گسترده‌تر شود. در این ایمیل 15 تبلیغ جالب می‌بینیم که به غیر از جلب توجه به خاطر طراحی زیبا و ایده خلاقانه آن، باعث می‌شود که اندکی به این مشکلات بیاندیشیم و شاید قدمی در راه کمک به حل این معضلات و داشتن جهانی بهتر برداریم. شاید ما بتوانیم با کارهایی کوچک، گامی در راه بهبود این مشکلات برداریم. به عنوان مثال برای حفاظت از منابع طبیعی سعی کنیم از آلوده‌کردن آب دریاها بپرهیزیم. خواهیم دید که همین حرکت‌های کوچک در آینده موجب می‌شود که دنیایی بهتر و سالم‌تر برای نسل‌های آینده داشته باشیم. با هم این تبلیغات جذاب را می‌بینیم.


قبل از آن که خیلی دیر شود به زمین اجازه نفس‌کشیدن بدهید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


۷۰ درصد مواد پلاستیکی به دریا ریخته می‌شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دریا دیر یا زود انتقامش را از شما خواهد گرفت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


بیابان‌زایی موجب نابودی ۶۰۰۰ موجود زنده در هر سال می‌شود

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


باید هر چه زودتر فکری به حال آلودگی آب‌ها کرد

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


زمانی که کسی در حال رانندگی است با او تلفنی صحبت نکنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


قبل از آن که دیر شود به افرادی که جایی برای زندگی ندارند کمک کنید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این که یک کودک جایی برای زندگی نداشته باشد ناراحت‌کننده است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این مرد با زباله‌هایی که همه‌جا ریخته می‌شود در حال صدمه‌رساندن به حیوانات است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ارزش غذایی: صفر. اولین مشکل این کودکان، گرسنگی است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


باید به این کودکان کمک شود تا خانه و مدرسه‌شان را دوباره بسازند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اسکیزوفرنی با توجه به نشانه‌ها، قابل درمان است

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


در اعیاد باید به فکر آن‌هایی هم باشیم که خانه‌ای ندارند. بیش از ۲۰۰۰۰۰ کودک در اول سال جدید در خیابان‌ها هستند

گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


نتیجه حتمی آلودگی دریاها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


کارگران، ابزار نیستند چراکه آن‌ها از حقوق انسانی برخوردارند

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

نویسنده: mannane ׀ تاریخ: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

يكي از مديران سازمان محيط زيست درخواست كرد
خيرين براي حمايت از حيات وحش صندوق حمايتي تشكيل دهند


 

 

 بزرگنمایی
 در پي شدت گرفتن پسروي آب درياچه اروميه و خروج گوزن هاي زرد جزيره اشك از درياچه به شهرها و روستاها و نيز كشته شدن برخي گوزن ها به دست افراد ناآگاه،‌حالا مدير كل دفتر حيات وحش سازمان محيط زيست مي گويد: از خروج گوزن زرد در جزيره اشك جلوگيري شد.

به گزارش سبزپرس به نقل از سايت سازمان محيط زيست ، حسين محمدي گفته : از دو هفته پيش گزارشاتي مبني بر خروج گوزن زرد از جزيره اشك كه يكي از زيستگاه هاي مهم در كشور محسوب مي شود ؛از طرف بوميان و كشاورزان سواحل درياچه اروميه گزارش شده است. در پي اين گزارش مامورين سازمان حفاظت محيط زيست در استان موضوع را بررسي كردند و تعدادي از اين گوزن را در اراضي كشاورزي  را يافتند و اقدام به زنده گيري آنها نمودند.

محمدي خاطر نشان كرد: در بررسي هاي اوليه صورت گرفته توسط كارشناسان كمبود منابع آب و علوفه در جزيره اشك ، استرس هاي محيطي و پايين آمدن آب درياچه اروميه باعث خروج گوزن ها از جزيره اشك شد.

وي تصريح نمود:در همين راستا سازمان حفاظت محيط زيست با بكارگيري يك فروند بالگرد طي سه روز در چندين مرحله پرواز اقدام به انتقال 15 هزار  ليتر آب و 2 تن علوفه در جزيره اقدام نمود .

محمدي همچنين در بازديد از زيستگاه هاي شهرستان مهاباد همچنين خواستار تشكيل صندوق حمايت از حيات وحش توسط خيرين منطقه شد.
وي گفت : سازمان حفاظت محيط زيست آمادگي هرگونه همكاري در اين خصوص را دارد.

حسين محمدي در اين بازديد با اهميت شمردن زيستگاههاي منطقه مهاباد خواستار ارتقاء سطح حفاظتي زيستگاهها و  تقويت سازمان هاي مردم نهاد شد.

نوشته شده در ساعت 10:03:21 , مورخ 04/07/1391
کد خبر : 91071015


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


 

سازمان بازرسي به اقدام محيط زيست استان گلستان اعتراض كرد
موافقت محيط زيست با معدن كاوي در زيستگاه مرال در جنگل هاي علي آباد


 

 

 بزرگنمایی
 عمليات اكتشاف سنگ معدن آهك در جنگل هاي دره محمد آباد در غرب علي آباد كتول با موافقت اداره كل محيط زيست استان گلستان در حالي آغاز شده كه از يك ماه پيش چادر گاوبانگي براي حفاظت از گوزن هاي مرال در اين منطقه بر پا شده است اما سر و صداي ناشي از فعاليت هاي اكتشافي معدن كاوان لحظه اي در منطقه قطع نمي شود .

به گزارش خبرنگار سبزپرس و بر اساس گزارش هاي ارسالي ، اداره كل محيط زيست استان گلستان چندي قبل مجوز اكتشاف سنگ معدني آهك را در دره محمد آباد واقع در جنوب غرب فاضل آباد در منطقه جنگلي غرب شهرستان علي آباد كتول براي فردي به نام خانم ن . ز صادر كرده است.

اين منطقه كه داراي پوشش جنگلي است اگرچه جز مناطق چهارگانه سازمان محيط زيست نيست اما به دليل اينكه يكي از زيستگاههاي خوب گوزن مرال در اين منطقه محسوب مي شود بسيار حائز اهميت است . به همين دليل هر ساله در فصل جفت گيري مرالها موسوم به گاوبانگي چادرهاي حفاظتي محيطبانان به منظور حفاظت از مرال ها در منطقه برپا مي شود .

موافقت محيط زيست با معدن كاوي در اين منطقه در حالي صورت گرفته كه پيش از اين در دوره مديريت ساسان علي ن‍ژاد در كسوت مدير كلي محيط زيست گلستان ،‌اين مقام به دليل فشارهاي بدنه كارشناسي از صدور مجوز اكتشاف معدن خودداري كرده بود اما حالا اداره كل محيط زيست اين استان با اين اقدام موافقت كرده است .

در پي اين اقدام و به دليل حساسيت زيستگاهي در اين منطقه جنگلي ، سازمان بازرسي استان گلستان هفته گذشته خواستار توضيح اداره كل محيط زيست استان گلستان شده است.

نوشته شده در ساعت 09:21:32 , مورخ 04/07/1391
کد خبر : 91071014


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

تفنگ ها، سرزمین مفرغ ایران را از قوچ ها خالی کردند

 

 

 

 بزرگنمایی
 کوشان مهران: آنگونه که زنده یاد «حمیدرضا بیات» در شناسنامه «منطقه حفاظت شده اشترانکوه» (سال 1367) نگاشته بود، تا اوایل دهه 1340 گله های 600 تایی گوسپند کوهی عراق (دورگه ارمنی- اصفهان) در اشترانکوه لرستان دیده می شدند. در آن روزگار که هنوز کلاشینکف جای تفنگ های دست ساز محلی را نگرفته و جاده و بزرگراه ها مسیر های مهاجرتی را قطع نکرده بودند، گله های سنگین قوچ عراق (منظور عراق عجم و یا همان اراک در استان مرکزی است) برای گذراندن تابستان به مراتع غنی این قسمت از زاگرس می کوچیدند.

پس از شهریور 1320 و رواج مجدد قاچاق اسلحه جنگی میان عشایر، وضعیت حیات وحش لرستان به شدت در معرض تهدید قرار گرفت. البته در نیمه دوم قرن نوزدهم و ورود تفنگ های گلوله زنی «هنری مارتین» و بعدها «ورندل» باعث نابودی مرال، شوکا، گوزن زرد و شیر آسیایی و کاهش تعداد گوسپندان کوهی و پازن و آهو شد. در سال 1340 در محدوده کنونی اشترانکوه قرق اختصاصی «تیان» (تیون) شکار ممنوع اعلام شد و در سال 1349 با اضافه کردن مناطقی مهم چون «سفید کوه» و «پریز کوه» و «گزرسون» منطقه ای به وسعت 93 هزار و 950 هکتار با نام «منطقه حفاظت شده اشترانکوه» شکل گرفت. ایجاد مناطق «ممنوع التعلیف» (مناطقی که چرای دام در آنها ممنوع است) نقش به سزایی در احیای پوشش گیاهی داشت و خلع سلاح روستاهای اطراف (البته نه به شدت سال های پیش از شهریور 1320) باعث ایجاد امنیت در زیستگاه و افزایش تدریجی گونه های شاخص منطقه همچون پازن های پاکوتاه و فاخر منطقه شد.

در اواخر دهه 1350 به دلیل رویدادهای گوناگون، عملا پوشش مدیریتی از این زیستگاه رخت بربست. در کنار قتل عام هر جنبنده با سلاح های جنگی و غارت مراتع تحت عنوان چرای دام، زیستگاه سفیدکوه که مهم ترین زیستگاه قوچ عراق بود به عنوان زیستگاه مستقلی عنوان شد.

در این بین وضع گونه مهاجری چون قوچ عراق در مقایسه با گونه های نسبتا ساکن چون پازن، به شدت در معرض تهدید قرار گرفت. هرچند منطقه «هفتاد قله» اراک به عنوان یکی از مهم ترین زیستگاه های زمستانی از شرایط بهتری برخوردار است، ولی به هنگام مهاجرت به زاگرس برای استفاده از مراتع تابستانی در کنار فشار گله های بزرگ دام و رقابت بر سر منابع و احتمال شیوع بیماری های دامی و حمله سگ های گله، رگبار و شلیک انواع اسلحه گرم چون کلاشینکف و برنو باعث کاهش شدید جمعیت گوسپند کوهی شده است. حتی اگر در سفیدکوه اندک امنیتی وجود داشته باشد، در طی مسیر کوچ، شکارچیان در گدارها و آبشخورها به مقصود خود به راحتی دست می یابند.

نگاره پیوست این نوشتار گوسپندی کوهی ساخته شده از مفرغ را نشان می دهد که یادگاراستادان فلزکار و ریخته گر هزاره های کهن لرستان است. در اوج شکوه تمدن های سومر و بابل و آشور سرزمین میان رودان (عراق کنونی)، زاگرس منبع مهم تولیدات فلزکاری و مواد خام بوده است. انبوه یافته های باستان شناسی اعصار کهن لرستان نشان دهنده وجود تمدنی افزار پیشه و صنعتگر در این محدوده است. شاید بتوان پس از آن روزگار، دوران ساسانی و اتابکان لر را از روی بناهای تاریخی برجای مانده یکی از مهم ترین دوران های ارزشمند تاریخی و فرهنگی این بخش از زاگرس قلمداد کرد.  

وجود پل های بزرگ ساسانی و دژ ها و پاسگاه ها، نشاندهنده حجم بزرگ کاروان های بازرگانی است که در اعصار کهن از لرستان عبور می کردند و این نشاندهنده ایجاد امنیتی پایدار و فراگیر در منطقه و رونق اقتصادی بوده است.

در نیمه دوم قرن نوزدهم و به هنگام حکومت «مسعود میرزا ظل السلطان» بر یک سوم ایران، طرحی به او از سوی یک افسر بریتانیایی تقدیم شده بود که با استفاده از منابع سرشار و لایزال طبیعی لرستان، با مهار آب ها و استفاده بهینه از پتانسیل مراتع بتوان یک استرالیا و یا سوئیس کوچک در این بخش از ایران ایجاد کرد و فراورده های دامی و اسب  و گندم را از طریق بندرهای خوزستان به دیگر نقاط جهان صادر کرد.

برای ذوب فلز چاره ای جز استفاده از چوب و ذغال نیست و جنگل های انبوه بلوط آن روزگار، بهترین منبع تامین کننده انرژی و حرارت استادکاران چیره دست لرستان بوده است. از آن دوران تا حدود اوایل دهه 1340، لرستان و در کل زاگرس، مهم ترین منبع تامین کننده ذغال شهرهای بزرگی چون اصفهان و اراک بود و گونی های آکنده از ذغال بلوط برپشت گاو به مراکز بزرگ شهری حمل می شد.

نبود قانون و مدیریت برای بهره برداری پایدار از جنگل ها و بویژه چرای بز، باعث ریشه کن شدن پوشش جنگلی و عقب نشینی آن طی هزاره ها شده است. به دنبال نابودی جنگل، گونه های وابسته به این زیستگاه چون مرال، شوکا، گوزن زرد و شیر ایرانی نیز به تدریج عقب نشسته و ورود تفنگ های گلوله زنی سوزنی در نیمه دوم قرن نوزدهم ناقوس انقراض را برای این گونه ها به صدا درآورد.

تنها گونه هایی چون پازن، گوسپند کوهی، خرس قهوه ای و پلنگ توانایی زیستن در شرایط جدید را داشتند که تخریب و تصرف زیستگاه ها و وفور انواع سلاح در کنار ضعف قوانین و مجریان قانون و عدم اطلاع جامعه از ارزش والای زیگونگی، همگی دست در دست هم داده که تا چند دهه دیگر گوسپند کوهی سفیدکوه هم مانند مرال شکوهمند پاپی به خاطره ها بپیوندد.

در کنار حفاظت شدید از زیستگاه های گوسپند کوهی در سفید کوه و اشترانکوه و عدم اجازه چرای دام اهلی و خلع سلاح قاطعانه متخلفان شناخته شده، معرفی مجدد این گونه به دیگر زیسنگاه های استان و ایجاد امنیت به هنگام کوچ در مسیر اراک – لرستان با ایجاد واحد های سیار گشت تنها شانس بقای این گونه و دیگر گونه های استان است. افسوس که نه در میان مسئولان و نه در بین مردم اراده جدی برای احیای زیستگاه ها وجود نداشته و بنابر دلایلی که همگان می دانند، صرفه این است که به عنوان تعامل با جوامع محلی، چشم بر کلاشینکف و تیربار و کوره های ذغال قالی کوه ببندند.

این نوشتار به پیشنهاد «فرخ خان» این شاهین تیزپرواز و این هزاردستان خوش خوان کوهساران سربه فلک کشیده زاگرس نگاشته شده بود ولی در حال حاضر، شرایط ویژه لرستان تمامی زیستگاه های طبیعی زاگرس را به شدت رو به نابودی و نیستی سوق داده است. در منطقه دنا روزگاری در کنار کبکان مست و خوش خان دری و پازن های تروفی زیرگونه گوسپند کوهی اصفهانی وجود داشت ولی شکار با کلاشینکف و سلاح های جنگی که به یک کشتار شبیه بود، باعث کاهش شدید تا آستانه نابودی این گونه شد و به دلیل جاده کشی و حاتم بخشی مراتع برای رشد مالتوسی دیم زارها، مسیر مهاجرت جانور به دنا بسته شد. در طبیعت بی سابقه نیست که بنا بر دلایل طبیعی چون شیوع بیماری و یا خشکسالی گونه ای نابود شده و پس از مدتی افرادی از همان گونه از زیستگاه دیگری، به تدریج زیستگاه خالی را به اشغال درآورده و مجدداً نسل این گونه احیا شود.

نواب شاهزاده مسعود میرزا ظل السلطان پس از تجهیز ارتش نوین 12هزار نفری خود به یونیفرم پرشکوه پروسی و تفنگ های سوزنی هنری مارتین و توپ های کوهستانی «اوخاتیوس» اتریشی، به عزم نظم بخشیدن به ناآرامی های طوایف لرستان از اصفهان حرکت کرد و در میانه راه برای آشنا کردن سربازان ارتش به تفنگ های جدید فشنگ خور سوزنی (به جای تفنگ های سرپر «شاسپوی» فرانسوی) یک کوه منفرد را به عنوان شکارگاه معین کرده و به سربازان اجازه شکار جرگه عام داد. هر پازن و گوسپند کوهی شکار شده یک تومان انعام داشت و در برابر هرسال سن پازن و یا قوچ یک تومان به انعام اضافه می شد.

بنابر خاطرات شاهزاده، صدای تیراندازی شب و روز قطع نمی شد و گاهی در روز 150 تومان به سربازان انعام مرحمت می شد. پس از شکار حدود 600 پازن و قوچ، بنابر خاطرات مسعود میرزا تا 10 سال دیگر شکاری در این کوه دیده نشد. (به احتمال بسیار زیاد، نبرد با عشایر لرستان نخستین تجربه استفاده از تفنگ های گلوله زنی سوزنی در ارتش ایران بود که در برابر تفنگ های فتیله ای دست ساز که بردی برابر 40 قدم داشت، با پشتیبانی آتشبار توپخانه کوهستانی و گلوله های انفجاری «شراپنل»، تفنگ های هنری مارتین از فاصله هزار قدمی تلفات بسیار سنگینی بر یاغیان که قصد تاراج و چپاول شهر خرم آباد را داشتند وارد کرد).

ولی با وجود منفرد بودن این کوه و عدم ارتباط مستقیم با سایر زیستگاه های کوهستانی به دلیل امن بودن زیستگاه های حواشی و نبود جاده و شکارچی سوار بر خودرو پازن و گوسپندان کوهی به تدریج از زیستگاه های دیگر به طور طبیعی و بدون دخالت انسان قادر به اشغال مجدد زیستگاه و احیای نسل در این منطقه شدند.

در شرایط کنونی، نگهداری مادام العمر تعدادی قوچ اصفهان و گوزن زرد در فنسی محدود در منطقه دنا، تنها دورریز زمان ارزشمند و هزینه است. در بسیاری از کشورهای اروپایی از اسپانیا تا رومانی و حتی فنلاند، گونه گوسپند کوهی «موفلون» بومی جزایر «کرسیکا» و «ساردنیا» در شکارگاه ها، چه دامنه های کوهستانی آلپ و چه در جنگل های سیاه باواریای آلمان معرفی شده و بخوبی زیاد شده و به تدریج همانند یک گونه بومی قادر به تطابق با زیستگاه جدید و مهاجرت به قلمرو های جدید شده اند.

باید پژوهشی کاربردی و به دور از خیال پردازی درباره جمعیت گوسپندان کوهی زیرگونه اصفهان استان چهارمحال بختیاری و به ویژه زیستگاه سبزکوه صورت بگیرد که آیا جمعیت این زیستگاه به دلیل جاده کشی و ایجاد تاسیسات انسانی چون کارخانه و شهرک و تمرکز  و اشراف شکارکشان بر گدارهای مهاجرتی به صورت جزیره ای درآمده و با دیگر زیستگاه ها قطع ارتباط کرده و در صورت اثبات مهاجرت و تبادل ژنتیکی با سایر جمعیت ها مسیر و زمان این کوچ های فصلی به دقت برای حفاظت کارا در گدارها و احداث پست های محیط بانی موقت در گلوگاه ها برای ایجاد امنیت، مشخص و مکتوب شود.


نوشته شده در ساعت 15:12:26 , مورخ 02/07/1391
کد خبر : 91071012
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


با موافقت محيط زيست 700 هكتار از منطقه حفاظت شده جاجرود براي مسكن مهر تسطيح شد
ثبت نام كاركنان محيط زيست براي دريافت زمين هاي جاجرود!


 

 

 بزرگنمایی
سبزپرس- گروه محيط زيست طبيعي : چندی پیش تسطیح 7 میلیون و 400 هزار متر مربع از اراضی حفاظت شده جاجرود برای مسکن مهر به اتمام رسید و 36 نفر از کارکنان اداره کل محیط زیست استان تهران برای دریافت مسکن مهر دراین منطقه ثبت نام کردند.

به گزارش سبزپرس به نقل از مهر، در روزهای پایانی سال 90 تصرف حدود 740 هکتار از زمین های منطقه حفاظت شده جاجرود هم مرز با منطقه پارک ملی خجیر آغاز شد . گزارش های اخیر حاکی از آن است که در حال حاضر تسطیح زمین های دره بهشت که هم مرز با پارک ملی خجیر است پایان یافته پیمانکاران مشخص شده و بخش زیادی از پیش پرداختها دریافت شده است.

اطلاعیه ثبت نام برای مسکن مهردر اراضی حفاظت شده در تابلو اعلانات اداره کل محیط زیست تهران

میترا البرزی منش مدیرعامل انجمن پایشگران محیط زیست در این باره می گوید: در حال حاضر بخش عمده ای از پیش پرداخت های مسکن مهردر دره بهشت دریافت شده و نکته جالب این است که با وجود مخالفت ها و پیگیری های دوستداران محیط زیست و مخالفت ابتدایی مسئولان محیط زیست نسبت به تخریب و تجاوز این اراضی در حال حاضر اطلاعیه ثبت نام برای مسکن مهر در دره بهشت در تابلو اعلانات اداره کل محیط زیست استان تهران قرار دارد و تا کنون 36 نفر از کارکنان این اداره کل برای مسکن مهر در دل اراضی حفاظت شده محیط زیست ثبت نام کرده اند.
به گفته او، پیمانکاران متعهد شده اند که مسکن مهر دره بهشت را تا سال 93 تحویل دهند.

البرزی منش با اشاره به پیگیری ها و درخواست های فعالان محیط زیست برای باز پس گیری این اراضی که ارزش زیست محیطی بسیار بالایی دارند تصریح کرد: 18 NGO فعال محیط زیست در خواست های خود را برای رییس سازمان محیط زیست ، قوه قضاییه و فراکسیون محیط زیست مجلس ارسال کردند اما به دلیل مشکلات مالی NGO ها امکان طرح رسمی شکایت وجود نداشت.

او اضافه می کند: با توجه به اهمیت و نقش این منطقه به عنوان کمربند حفاظتی اطراف تهران که هم از روند توسعه بی رویه جلوگیری می کند و هم درپالایش هوا نقش به سزایی دارد مسئولان و نمایندگان مجلس اجازه ادامه روند ساخت و ساز در این منطقه را ندهند.

به اعتقاد البرزی منش با توجه به وسعت 7 میلیون و 400 هزار متر مربعی اراضی که برای مسکن مهر در این منطقه درنظر گرفته شده است تعداد بسیار زیادی خانوار ظرف چند سال آینده در این منطقه ساکن می شود که به امکاناتی مانند آب ، برق و جاده های دسترسی نیاز خواهند داشت که در حال حاضر هیچ یک از آنها در منطقه وجود ندارد و تأمین هریک ازآنها یعنی وارد کردن فشار به پارک ملی خجیر و تخریب این منطقه .

او در ادامه می گوید: پارک ملی خجیر که جنگلهای بنه در آن وجود دارد در حال حاضر نیز به دلیل مراجعه تعدادی گردشگر در فصل تابستان همه ساله در معرض آتش سوزی قرار دارد بنابراین تصور اینکه همجواری این تعداد خانوار با این پارک ملی چه بلایی بر سر طبیعت و حیات وحش آن می آورد برای دوستداران محیط زیست تکان دهنده است.

البرزی منش با اشاره به غیر قانونی بودن تصرف این اراضی ادامه می دهد: انتظار می رود فراکسیون محیط زیست مجلس که پس ازپیگیری های دوستداران محیط زیست تنها نامه آنها را در خبرنامه داخلی خود منتشر کردند نسبت به توقف این روند اقدام کرده و مانع از بین رفتن چنین منطقه زیست محیطی مهمی در پایتخت شوند.


نوشته شده در ساعت 09:12:32 , مورخ 03/07/1391
کد خبر : 91061013


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


گزارش سبزپرس از خطر نابودی حيات‌وحش منطقه کجور؛
شکار غیرمجاز و مسدود شدن آبشخورها، حیات وحش کجور را تهدید می کند


 

 

 بزرگنمایی
محمدحسین ملایی کندلوسی: منابع طبيعي، جنگل ها و موجودات زنده هر سرزميني از ارزش، اهميت و جايگاه بسيار ويژه‌اي برخوردار هستند و به‌عنوان ثروت‌هاي ملي از آنها ياد مي‌شود. جنگل‌ها به عنوان یکی از منابع تعديل کننده هوا و توليد اكسيژن و زيبايي بخش محیط زیست انسانی، زندگي‌هاي گوناگوني را در دل خود جاي داده است كه يكي از شگفتي‌ها و زيبايي‌هاي جهان هستي به شمار مي‌رود.‌ جنگل ها همچنین مامن و پناهگاه و به عبارتی محل زندگی انواع موجودات و حیات وحش به شمار می رود که در چرخه طبیعی زیست محیطی نقشی به سزا دارند.

به گزارش سبزپرس، در استان مازندران سرزمين كوهستاني و سرسبز كجور نیز از جمله نقاطي است كه جنگل‌ها و كوه‌هاي سر به فلك كشيده آن مامن و پناهگاه حيات وحش طبيعي است که وحوشي همچون گوزن، بزكوهي (کل) و شوكا را در دامان خود جای داده است که این حيوانات زيبا و ارزشمند از گذشته هاي بسيار دور در دل كوه‌ها و جنگل‌هاي مرتفع كجور جست‌وخيز كنان زندگي طبيعي و دور از هر گونه خطري را سپري مي‌كردند و جالب اينكه اين حيوانات منحصر به فرد نه تنها هرگز به حريم زندگي انسان‌ها تعرضي نكردند، بلكه همواره وجودشان در كوه‌ها و جنگل‌ها زيبايي و جلوه‌اي خاص به طبيعت بكر و پرطراوت كجور بخشيده است.

اما اكنون در آستانه فرارسیدن فصل پاییز نگراني هایی مبنی بر شكار غيرقانوني و پنهاني گوزن، بزكوهي و شوكا در ارتفاعات كجور به وجود می آید که مستلزم نگاه ویژه محیط زیست به این پدیده شوم است.

شكار غيرقانوني و بي‌رويه حیات وحش در ارتفاعات روستايي كجور از سال‌هاي گذشته تا به امروز همچنان ادامه دارد و حتي حضور برخي شكارچيان غريبه نيز در اين بين تامل برانگيز است. این اقدامات غیرقانونی در ارتفاعات كجور، در فصول پاييز و زمستان بيشتر ديده مي‌شوند، شكارچيان به دفعات مكرر و در گروه‌هاي چند نفره با سوءاستفاده از خلوت بودن مناطق روستايي كجور و به‌صورت شبانه به ارتفاعات جنگلي رفته و با كمين كردن، اقدام به شكار غيرقانوني گوزن، بزكوهي و يا شوكا مي‌كنند.

همچنين يكي ديگر از مواردي كه وحوش به ويژه گوزن، بزكوهي و شوكا را با خطرات جدي روبه‌رو كرده است، مسدود كردن چشمه‌ها در دل جنگل ها است. این چشمه ها كه جزيي از منابع طبيعي و ملي محسوب مي‌شوند، با هدف استفاده شخصي مسدود می شوند در حالی که این چشمه ها، آبشخورهای طبیعی وحوش هستند که مسدود شدن آنها، در كنار شكار غيرقانوني، نسل گونه های حیات وحش جنگل را با خطر مواجه ساخته است.

«علی اصغر حسین عمویی» رئیس اداره محیط زیست شهرستان نوشهر در گفتگو با سبزپرس اظهار داشت: همه ساله به علت حساسیت ویژه ای که در منطقه البرز مرکزی وجود دارد، در مناطق کوهستانی و جنگلی چادرهایی برای حفظ و حراست از حیات وحش غنی در مناطق حفاظت شده در حوزه استحفاضی نوشهر و کجور برپا می شود.

وی افزود: در این مناطق وحوشی مانند مرال، شوکا، کل و بز، خرس قهوه ای، پلنگ و گربه وحشی و پرندگانی همچون عقاب ها، قرقاول و سایر گونه ها زندگی می کنند.

عمویی اظهار داشت: در فصل گاوبانگی و جفت گیری نیز در چندین نقطه جنگلی در حوزه استحفاظی، چادرهایی برای استقرار محیطبانان و حفاظت از وحوش برپا می شود.

وی ادامه داد: علاوه بر اکیپ ثابت ، تقریبا حدود سه اکیپ سیار نیز بصورت نامحسوس به گشت زنی در جاده های جنگلی و داخل جنگل مشغول هستند.

این مسئول محلی درباره تخلفات صورت گرفته در حوزه شکار غیرقانونی تصریح کرد: در طول این مدت، چهار مورد تخلف شناسایی شد که طی آن یک مرال و یک بز کوهی به صورت غیرقانونی شکار شدند و از دو مورد شکار دیگر نیز پیشگیری شد و شکارچیان متخلف دستگیر و تحویل مراجع قانونی شدند.

به گفته وی در ایام زمستان و زمان بارش برف مقدار قابل توجهی دانه و غذا در زیستگاه های قرقاول و همچنین علوفه برای وحوشی نظیر بزکوهی و مرال و ... توزیع می شود.

کد خبر : 91071008


نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاک پشت 2
مقامات آکواریوم نیوانگلند اعلام کردند: لاک پشت دریایی مشهور به «دایناسور شناگر» پس از گرفتار شن در گل و لای ساحلی با تلاش حامیان محیط زیست، نجات یافت و پس از مداوا دوباره به دریا بازگردانده شد.

 

این لاک پشت نر سیاه‌رنگ و پشت چرمی که حدود دو متر طول و 297 کیلو وزن دارد، جزو گونه‌های در معرض خطر انقراض است.
این لاک پشت غول پیکر پیش از اینکه به دریا بازگردانده شود به دلیل آسیب‌های جدی که دیده بود، تحت درمان قرار گرفت و سطح اکسیژن و تنظیمات خونی این حیوان با کمک دارو متعادل شد.
بنابر گزارش ایسنا و به نقل از شبکه خبری ای بی سی، این لاک پشت که چهارشنبه هفته گذشته در ساحل گلی نزدیکی Cape cod در بندر «پامت» گرفتار شده بود، توسط فعالان محلی محیط زیست نجات پیدا کرد.
به گفته سخنگوی آکواریوم نیوانگلند، وضعیت این لاک پشت زمانی که آن را نجات دادند، بسیار وخیم و نزدیک به مرگ بود اما خوشبختانه بعد از مداوا، بهبود یافت و برای بازگشت به آبهای آزاد آماده شد.

 

 
کد خبر :7757   زمان مخابره: 18:52:0 - 3/7/1391
  www.iren.i
نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 15 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , mannane.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com